علم و معرفت امام صفحه 246

صفحه 246

هرات ظاهراً نزدیک فراه رود، وقت نهار و نماز، اتوبوس نگه داشت و مسافرین و همراهان ما و زائرین هم پیاده شدند که نماز بخوانند و نهار میل نمایند. نماز خواندند و ما هم نماز جماعت برگزار نمودیم، بعد از نماز و صرف نهار تقریباً در محل کاروان سرای قدیمی روی جایگاه با رفقا نشسته بودیم که بحث بین شیعه و سنی در گرفت؛ یکی از سنی ها به حضرت زهرا سلام الله علیها جسارت و ناسزا گفت!! در همین حال ما هم عصبانی شدیم و کاری هم نمی شد کرد، چون منطقه سنی نشین بود و در بین همسفران هم، اهل تسنن بیش از شیعیان بودند و ناگفته نماند که این سنی که ناسزا گفت رفیق و نوکر و غلام داشت و ثروت مند هم بود. دیدم یکی از همراهان خیلی ناراحت است و از شدت ناراحتی صورتش قرمز شده و آرامش از او سلب شده بود؛ اتفاقاً مرد ناصبی از جایش بلند شد و جهت قضای حاجت به طرف بیابان رفت. وقتی از مردم فاصله گرفت، در همین حال یکی از رفقای ما هم که یک کاردی همراه داشت آن را برداشت و به دنبال ناصبی حرکت نمود. بعد از ساعتی

برگشت، دیدم آرام است و عصبانیت قبلی را ندارد! گفتم: کجا رفتی؟ با خوشحالی گفت: رفتم مرد ناصبی را به درک فرستادم. ولی من احساس خوف نمودم، چون ما در اقلیت بودیم، گفتم: اشتباه نمودی؛ الان اگر نوکر و غلام و رفقایش بدانند هر چه سنی است سر ما می ریزند. در جواب گفت: توکل بر خدا، حضرت زهرا سلام الله علیها خودش درست می کند، بی بی کمک می کند. مرحوم والد گفت: به خدا قسم! سوار ماشین شدیم، کسی حتی رفقا و نوکرش هم متوجه نشد و تا هرات کسی نپرسید که فلانی کجا شد و کجا رفت؟ این از معجزات حضرت زهرا سلام الله علیها است.

4- استغاثه به حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه

در سال های 68 الی 80، در شهرستان لارستان در بین مهاجرین در ایام محرم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه