- مقدمه استاد انصاری بویراحمدی 1
- علم غیرحقیقی 10
- اشاره 11
- ویژگی های علم حقیقی 11
- 2- با خوف و خشیت همراه است 14
- 3- با ایمان همراه است 16
- 4- علم و عمل همراه هم هستند 17
- 5- علم فطری است 18
- اشاره 21
- 1- آیاتی که علم غیب را برای پیامبران اثبات می نماید 24
- نقد دیدگاه منکرین 24
- 2- ائمه به امور غیبی آگاهی دارند 26
- 3- علم و تصرفات تکوینی انبیاء و ائمه علیهم السلام 30
- اشاره 42
- معرفت امام در گفتار امیرالمؤمنین(ع) 50
- معرفت امام در گفتار امام صادق(ع) 61
- معرفت امام به نورانیت 65
- معرفت امام بالنورانیه در گفتار امیرالمؤمنین(ع) 77
- اشاره 108
- ردّ اشکالات وهابیت 119
- علم ائمه(ع) در آیات و روایات 132
- نزول فرشتگان در شب قدر به محضر امام زمان 156
- علم امام نسبت به سایر علوم 159
- روایات مربوط به پیشگویی شهادت اهل بیت(ع) 167
- اشاره 181
- معجزات و کرامات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه طاهرین (ع) 183
- آیا وجود معجزه امکان دارد؟ 221
- اعجاز کار کیست؟ 223
- اثبات اعجاز 226
- انکار اعجاز 228
- سنخیّت لازم است 234
- فرق میان معجزه و سحر 236
- فرق اعجاز و کارهای مرتاضان 240
- نمونه ای از معجزات معصومین (ع) 243
- 1- شفا یافتن حضرت آیت الله حجت به برکت توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها 243
- 2- شفا گرفتن آیت الله حجت از حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم در مشهد 244
- 3- جسارت به حضرت زهرا سلام الله علیها و معجزه آن حضرت 245
- 4- استغاثه به حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه 246
- 5- عنایت امام عصر ارواحنا فداه به مردم هزاره جات 249
- اشاره 249
- کرامت آیت الله حجت (رضوان الله علیه به نقل از نوه 251
آمد و گفت: حالا خودت می توانی بروی؟ گفتم: آری! جاده خلوت بود، هیچ کس هم نبود، در را باز کرد و رفت. تا به خود آمدم با خود گفتم: این آقا چگونه مرا شناخت! اسم مرا برد، اسم پدرم را و چگونه می دانست پدرم تکیه دار بود! می خواستم سؤال کنم دیدم نیست. از ماشین پیاده شدم هیچ کسی را در آن جاده و دشت ندیدم! بعداً متوجه شدم او ولی عصر ارواحنا فداه بود و بعد از چند روز طالبان جنازه های آنها را آوردند و دفن کردند.
5- عنایت امام عصر ارواحنا فداه به مردم هزاره جات
اشاره
در تاریخ 10 /10/1382، اینجانب حبیبی با عده ای از طلاب قم و مشهد عازم شهر هرات شدیم، آن زمان بعد از سقوط حکومت طالبان بود. در یکی از شب ها که در مدرسه خاتم الانبیاء در منطقه «باباجی» مهمان بودیم، عده ای از مؤمنین و معتمدین محل که برای پذیرایی و بازدید از مهمان ها وارد جلسه شدند، داستان های زیادی از ظلم و تعدی و تجاوز طالبان نسبت به شیعیان بازگو کردند که خاطرات فراموش نشدنی محسوب می گردد. از مهم ترین آنها تصمیم طالبان بر اخراج شیعیان و مردم هزاره که همگی شیعه هستند بود. حکایت عجیبی نقل کردند که: یک روز حکومت و رئیس پلیس طالبان، نمایندگان مردم باباجی و شیعیان آن منطقه را در مقر پلیس شهر هرات احضار کردند. رئیس پلیس طالبان با احساس غرور و شادمانی به مردم و نمایندگان اخطار داد که تا ظرف یک ماه باید تمام مردم شیعه و هزاره از شهر هرات و حتی افغانستان خارج شوند و به پاکستان یا ایران مهاجرت کنند و در غیر این صورت، خون و مال و جان آنها مباح می گردد و حکومت طالبان هم آنها را خواهد کشت. بعد از این اخطار، رنگ از صورت نمایندگان پرید و شروع به التماس کردند که ما به کجا برویم؟ مگر ما از مردم