رابطه علم و دین در غرب صفحه 96

صفحه 96

نوینی بود که طبیعت را دستگاه [ مکانیسم]ی بی جان و نابخرد [ بی تشخیص] می شمرد. دیگر جهان، بسان نمایش هدف داری که در قرون وسطا انگاشته می شد، نمی نمود. (1)

روش تجربی چنان مورد توجه بشر قرار گرفت که هر چه در محدودۀ تجربه نمی گنجید، (مثل خدا و روح) منکر شدند و بی آنکه دلیلی بر انکارش ارائه کنند، مردود یا بی فایده شمردند. برتراند راسل در قرن بیستم نوشت:

یکی از تصورات مهمی که از نظر علمی بی فایده دانسته شده «روح» است. منظورم این نیست که شواهد مبتنی بر عدم وجود روح در انسان ها در دست است، بلکه می خواهم بگویم بر فرضی که روح هم وجود داشته باشد، این روح هیچ گونه نقشی در هیچ یک از قوانین علّی (علت و معلول) بازی نمی کند. (2)

البته هنوز راسل زنده بود که نقش روح و روان در زندگی انسان کشف شد و رشته های مختلف روان شناسی، فراروان شناسی، هیپنوتیزم و ...، در جهان رونق گرفت.

4. جدا نکردن ضروریات دین از غیر آن

معارف هر دین به دو بخش تقسیم می شود:


1- (1) . همان، ص 72
2- (2) . مقالات غیر مشهور صص 133 - ، به نقل از برگزیده افکار راسل، ص 264.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه