داستانهایی از آثار و برکات علماء صفحه 12

صفحه 12

قاضی گفت : ای برادر آنها که با علی جنگیدند بعداً توبه کردند .

شیخ فرمود : ای قاضی جنگ با علی علیه السلام درایت است ولی توبه کردن آنان روایت است . و به قول شما روایت در مقابل درایت اعتبار ندارد . قاضی نتوانست جواب بدهد مدتی سر به زیر انداخت بعد گفت : تو که هستی ؟

شیخ گفت : من محمد بن محمد بن نعمان حارثی ) هستم . قاضی برخاست و دست شیخ را گرفت و در جای خود نشاند و گفت : ( انت المفید

حقّاً ) علماء را خوش نیامد . قاضی گفت : این مرد مرا الزام کرد ، اگر شما جواب او را میدانید بگوئید . همه ساکت ماندند . ( 11 )

سیزده نفر با یک زن ازدواج کردند

مرحوم ( میرزای بزرگ شیرازی رحمه الله ) موقعی که شخصی از کشوری به حضورش می آمد از تمام جهات و خصوصیات آن کشور سؤ ال می کرد . روزی عده ای از یک کشور دوردست به حضور او آمدند آن مرحوم از اقتصاد آن کشور و آن شهر سؤ ال نمودند ، یکی از آنها گفت : ( ما آن قدر فقیریم که ما سیزده نفریم و یک زن داریم ! )

میرزا گفت : چه گفتی ؟ !

آن مرد باز کلامش را تکرار نمود که : ما سیزده نفریم و یک زن داریم ، که این زن هر شبی نزد یکی از ما می ماند .

( مرحوم میرزا بسیار ناراحت شده فرمود : مگر نمی دانید زن حق نداد ، بیش از یک شوهر داشته باشد ؟

گفتند : نمی دانیم .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه