داستانهایی از آثار و برکات علماء صفحه 16

صفحه 16

ارتش ما چگونه بود ناصر الدین شاه جواب داد بسیار نیرومند و مجهز بود . سپس ملکه با پوزخندی از شاه ایران پرسید که ارتش شما در ایران چگونه است و قوای نظامی شما در چه حدی است ؟

( اتابک اعظم ) که در حضور شاه ایران و ملکه ( الیزابت ) ایستاده بود ، می گوید : من خود فکر کردم که شاه ایران در پاسخ ملکه انگلیس چه خواهد گفت ؛ زیرا اگر حقیقت امر را اظهار نماید آبروی ملت ایران می رود ودر برابر ملکه انگلیس و اطرافیانش به خطر خواهد افتاد ، چون ارتش ما در برابر ارتش انگلیس بسیار ناچیز است و اگر در پاسخ خلاف واقع سخن گفته و به دروغ لاف بزند آنها از تمام تشکیلات کشور ما مطلع و آگاه هستند .

ولی ناگاه دیدم که ناصر الدین شاه پاسخ عجیبی داد که ملکه انگلستان واطرافیان او را به حیرت انداخت ؛ زیرا در جواب ملکه گفت :

( ما در ایران یک عدد معینی نظامی و ارتش داریم که فقط به منظور حفظ انتظامات داخله کشور است ، اما اگر روزی مملکت ما مورد تهاجم و تجاوز یک دولت بیگانه واقع شود در آن روز پیشوای روحانی و مذهبی مسلمین دستور دفاع از مملکت را صادر می کند و اگر چنین دستوری از طرف او صادر گردد تمام افراد کشور از زن و مرد و بزرگ و کوچک

سر باز و نظامی هستند و برای دفاع از کشور بر می خیزند ، حتی در آن روز من که پادشاه کشورم مانند یکی از سربازان باید به حکم وظیفه مذهبی در جبهه جنگ به دفاع مشغول گردم . )

این پاسخ ناصر الدین شاه آنچنان اثر عمیقی در ملکه انگلستان و اطرافیان او بخشید که ناچار آنها را واداشت تا با تمام قوا برای درهم شکستن این نیروی عجیب مذهبی ؛ یعنی ، قدرت روحانیت مبارزه کرده و آن را نابود سازد؛ زیرا بدیهی است که با وجود چنین نیروی خارق العاده آنها نمی توانند مقاصد شوم نیات پلید خود را با دست عمال خود درباره کشورهای اسلامی عملی کرده و تمام هستی و ثروتهای خداداد مردم مسلمان را به یغما ببرند ، مخصوصاً این موضوع را در مورد تحریم تنباکو به وسیله مرحوم ( آیت اللّه شیرازی بزرگ ) امتحان کردند .

آخوند ملا حسین قلی مردی را توبه داد

مرحوم حاج ( میرزا جواد آقای ملکی ) تبریزی در یکی از نوشته هایش درباره استاد بزرگوارش مرحوم آخوند ( ملا حسینقلی ) همدانی که از اعجوبه های اهل معنی بوده ، می نویسد : ( که یک آقایی آمد پیش مرحوم آخوند و مرحوم آخوند او را توبه داد . چهل و هشت ساعت بعد وقتی آمد ما او را نشناختیم ، آن چنان عوض شده بود ، از نظر چهره و قیافه که ما باور نمی کردیم که این همان آدم چهل و هشت ساعت پیش است . ) ( 16 )

جوان لامذهبی متدین و صاحب مقام شد

( علامه طباطبایی ) رحمه الله علیه می گوید : یکی از دوستان چنین نقل کرد که در ماشین نشسته بودیم از ایران به سفر کربلای معلا حرکت می کردیم در نزدیکی صندلی من جوانی ریش تراشیده و فرنگی مآب نشسته بود به این جهت سخنی بین من و او رد و بدل نمی شد .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه