320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 108

صفحه 108

را خواست و گفت : تا یک منزلی کوفه بروید ، و آن جا با هم توطئه و قرارداد کنید که در کوفه خبر مرگ مرا منتشر کنید ، و باید سخن تان درباره شب و روز و وقت مرگ ، و جای قبر ، و کسی که بر جنازه من نماز خوانده و سایر خصوصیات متفق باشد ، تا در چیزی باهم مختلف نشوید ، آن گاه اول یکی وارد شود و خبر مرگ مرا بدهد ، و بعد دومی وارد شود و همان طور نقل کند ، و سپس سومی و باز مثل آنها خبر دهد ، و ببینید علی ( ع ) چه می گوید ؟ سپس طبق دستور رفتند و یکی از آنها چاشتگاه با رنگ متغیر سواره وارد شد ، مردم گفتند : از کجا می آیی ؟

گفت : از شام .

گفتند : چه خبر داری ؟

گفت : معاویه مرد ، خدمت علی ( ع ) آمدند و گفتند : شتر سواری از شام آمده از مرگ معاویه خبر می دهد ، حضرت اعتنایی نکرد ، آن گاه فردا صبح ، دیگری وارد شد و مردم گفتند : چه خبر ؟

گفت : معاویه مرد و همان طور که رفیقش خبر داده بود خبر داد ، و باز نزد علی ( ع ) آمدند و گفتند : شترسواری از مرگ معاویه خبر می دهد همان طور که رفیقش خبر داد ، بدون اختلاف ، علی ( ع ) باز اظهاری نکرد ، و روز سوم ، دیگری وارد شد و مردم گفتند : پشت سر چه داری ؟ ( یعنی شام

چه خبر بود ؟ ) گفت : معاویه مرد ، و از آنچه مشاهده کرده پرسیدند ، و با گفتار آن دو نفر مخالف درنیامد ، و نزد علی ( ع ) آمده گفتند : یا امیرالمؤ منین ! خبرصحیح است ، این شتر سوار سوم است و مثل آن دو نفر خبر داد ، و چون زیاد دنبال کردند فرمود : هرگز چنین نمی شود ، تا اینکه این از این رنگین شود ، یعنی محاسن مبارکش از سر مقدسش ، و پسر آن زنی که جگرها را می جوید ( یعنی هند که جگر حمزه را جوید ) با خلافت بازی کند ، و این خبر را برای معاویه بردند . ( 132 )

120- پیشگویی از مصایب اهل بیت ( ع ) در کتاب امیرالمؤ منین ( ع )

ابن عباس گفت : روزی در ذی قادر خدمت امیرالمؤ منین ( ع ) وارد شدم . حضرت کتابی را برایم بیرون آورد و فرمود : ای ابن عباس ، این کتابی است که پیامبر ( ص ) بر من املا فرموده و دست خط خودم است .

عرض کردم : یا امیرالمؤ منین ( ع ) ، آن را برایم بخوان . حضرت آن را خواند و در آن همه آنچه از زمان رحلت پیامبر ( ص ) تا زمان شهادت امام حسین ( ع ) اتفاق افتاده و این که چگونه کشته می شود و چه کسی او را می کشد و چه کسی او را یاری می کند و چه کسانی همراه او شهید می شوند یافت می شد . آن حضرت به شدت گریه کرد و مرا به گریه درآورد .

از جمله آنچه برایم خواند این

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه