320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 109

صفحه 109

بود که با خود آن حضرت چه می کنند ، و چگونه حضرت زهرا ( س ) شهید می شود ، و چگونه پسرش امام حسن ( ع ) به شهادت می رسد و چگونه امت به او حیله می کنند . وقتی کیفیت قتل امام حسین ( ع ) را خواند بسیار گریست ، و سپس آن کتاب را بست ، و بقیه آنچه تا روز قیامت واقع می شود باقی ماند . ( 133 )

121- سوسمار امامشان است

از اصبغ بن نباته روایت کرده که گفت : امیرالمؤ منین ( ع ) ما را به رفتن از کوفه به مداین امر فرمود ، روز یکشنبه حرکت کردیم ، عمروبن حریث با هفت نفر دیگر تخلف کرده رفتند در جایی در حیره که خورنق نامیده می شد ، گفتند : در این بین تفریحی می کنیم و روز چهارشنبه حرکت می کنیم ، و قبل از آن که حضرت ، اقامه جمعه کند به او ملحق می شویم ، پس در حین غذا خوردن بودند که سوسماری پیدا شد ، و شکارش کردند و عمروبن حریث آن را گرفت و دستش را نگه داشت و گفت : بیعت کنید ، این فرمانروای مؤ منان است ، و آن را هفت نفر با او بیعت کردند و خود عمرو هشتم بود ، و شب چهارشنبه حرکت کردند ، و روز جمعه هنگامی که علی ( ع ) خطبه می خواند به مداین وارد شدند و از یکدیگر جدا نشده بودند و همه با هم بودند که بر در مسجد فرود آمدند ، و چون داخل شدند امیرالمؤ منین

( ع ) نگاهی به آنها کرد و فرمود : ایهاالناس ، همانا پیغمبر ( ص ) هزار حدیث سری به من فرمود که در هر حدیثی هزار در است ، و هر دری را هزار کلید است ، و من شنیدم خدای عزوجل می فرماید : ( روزی که هر عده ای را به امامشان می خوانیم ، سوره اسرا آیه 69 ) و من برای شما به خدا قسم یاد می کنم که هشت نفر روز قیامت مبعوث می شوند که به امامشان که سوسماری است خوانده می شوند ، و اگر می خواستم نامشان را می بردم .

( اصبغ ) گفت : عمرو بن حریث را دیدم که چون شاخه درخت خرما ، از شرم و از ملامت امیرالمؤ منین ( ع ) بر زمین افتاد . ( 134 )

122- جنگ نهروان

در جنگ نهروان جاسوسان خوارج به ایشان گفتند : لشکر امیرالمؤ منین چهار هزار سوارند ، گفتند : تیراندازی به آنها نکنید ، و شمشیر هم به رویشان نکشید ، بلکه هر یک از شما با نیزه به یکی از آن ها حمله کند و او را بکشید ، امیرالمؤ منین ( ع ) این مطلب را به علم غیب فهمید و به اصحابش فرمود : نیزه به آنها نزنید ، و تیراندازی هم نکنید ، بلکه شمشیرها را برهنه کنید و وقتی رقیب به جانب هر کس آمد نیزه او را بگیرند ، و به او حمله کرده به قتلش رساند ، که ده نفر شما کشته نشود ، و ده نفر آنها نجات یابد ، و چنان شد که فرمود

. ( 135 )

123- پیشگویی قتل مرد خثعمی

اهل کوفه با علی ( ع ) بیعت کردند که تسلیم آن جناب باشند ، و علی ( ع ) بر آنها شرط کرد که به کتاب خدا و سنت پیغمبر ( ص ) عمل کند ، پس مردی از قبیله خثعم آمد ، حضرت فرمود : بر عمل به کتاب خدا و سنت پیغمبر بیعت می کنی ؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه