320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 115

صفحه 115

جوان نزد علی ( ع ) شهادتین را گفت و مسلمان شد و گفت : براستی که تو وصی محمد ( ص ) هستی و به حق امیرالمؤ منین هستی ، چنانچه این گونه نامیده شده ای . این کاروان و درهم ها و دینارها را در جایی

که خدا به تو دستور داده مصرف کن .

مردم جمع شدند و گفتند : این را چگونه دانستی ؟

حضرت فرمود : ( از رسول خدا ( ص ) شنیده ام . اگر می خواهید بالاتر از این را نیز به شما خبر دهم ) .

گفتند : بلی .

فرمود : ( روزی با رسول خدا ( ص ) زیر یک سقف نشسته بودیم ، و من شصت و شش جای پا شمردم که همه آنها مال ملایکه بودند و تمام جای پای آنها را می شناختم و اسم و خصوصیات و زبان یک یک آنها را هم می دانستم ) . ( 142 )

129 - پیش بینی از بین رفتن خوارج

یکی از سپاهیان علی ( ع ) نزد امام آمد و گفت :

( زید بن حصین را کشتم ) امام پرسید :

( بدو چه گفتی و او به تو چه گفت . ) پاسخ داد ، بدو گفتم :

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه