320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 141

صفحه 141

حضرت فرمود : ( ما اعراف هستیم و یاران خود را از سیمای آنها می شناسیم و ما اعرافی ها بین بهشت و جهنم می ایستیم . کسی وارد بهشت نمی شود مگر این که ما او را بشناسیم و او ما را بشناسد . و کسی وارد آتش نمی شود مگر این که ما او را نشناسیم و او ما را نشناسد ) .

ابن الکوا اظهار تشیع می کرد و علی ( ع ) او را با جمله ( وای بر تو ) مخاطب قرار می داد ، وقتی که جنگ نهروان پیش آمد ، ابن الکوا طرف مقابل قرار گرفت و با آن حضرت جنگید ! مردی پیش آن حضرت آمد و گفت : من تو را دوست دارم .

حضرت فرمود : ( دروغ می گویی ) .

آن مرد گفت : سبحان الله ! مثل این که قلبم را می داند .

یک نفر دیگر

آمد و گفت : من شما اهل بیت پیامبر را دوست دارم .

حضرت فرمود : ( دروغ می گویی ، ما را نه مخنثی دوست می دارد و نه دیوثی و نه ولد الزنایی و نه کسی که در حیض نطفه اش بسته شده است ) .

آن مرد رفت و وقتی که غالبا جنگ برپا شد در لشکر معاویه قرار گرفت . ( 186 )

162- ماجرای حرقوص بن زهیر

هنگامی که شامی ها قرآن ها را روی نیزه کردند و یاران علی ( ع ) را به شک انداختند و آنان از علی ( ع ) درخواست کردند تا با شامی ها به مسالمت رفتار کند و سازش نماید فرمود : وای بر شما این کار ، مکر شامیان است و منظور آنها نگهداری قرآن نیست و آنها اهل قرآن نمی باشند از خدا بترسید و دست از پیکار برندارید ، هرگاه سخن مرا نپذیرید راه ها بر شما سخت شود و چنان پشیمان شوید که سودی نبرید و قضیه چنان شد که فرمود : زیرا آنها پس از آنکه کار خلافت را به حکومت حکمین واگذار نمودند پی به تقصیر خود برده و دانستند عدم اجابت خواسته علی ( ع ) به زیان آنها تمام شده و راه وصول به مقصود را برای آنان دشوار ساخته و جز هلاکت راه دیگری برای آنان نمی باشد .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه