320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 142

صفحه 142

و هنگامی که علی ( ع ) عازم پیکار با خوارج شد فرمود : هرگاه خوف این معنی نبود که شما ممکن است از راه حق منحرف شوید و دست از پیکار بکشید از قضای الهی که بر زبان پیغمبر حق جاری شده

درباره کسی که با آنان می جنگد و کاملا از احوال ایشان باخبر است به شما اطلاع می دادم و ثابت می کردم که آنان بدترین افرادند و کسی که با آنها پیکار کند هر چه بیشتر و بهتر به خدا نزدیک است .

هنگامی که علی ( ع ) از کارزار با خوارج آسوده شد در صدد یافتن مرد کوتاه دست که نامش حرقوص ابن زهیر بود برآمد و در میان کشتگان می گشت و می فرمود سوگند به خدا دروغ نگفته ام و کسی هم که مرا از وجود چنین آدمی اطلاع دروغ نگفته و بالاخره نامبرده را در میان کشتگان یافته پیراهنش را دریده و بر شانه اش گوشت زیادی به شکل پستان زنان بود که چون آن را می کشیدند دست و شانه اش به دنبال آن کشیده می شد و چون رها می کردند به جای اول بازمی گشت و چون حال او را بدان کیفیت ملاحظه کرد تکبیر گفته و فرمود : پیش آمد این موجود ، عبرت برای بینایان است . ( 187 )

163- آگاهی علی ( ع ) از نیت مردم

روزی علی ( ع ) فرمود : اگر فرد مورد اطمینانی می یافتم توسط او مالی را به سوی مداین برای شیعیانم می فرستادم .

شخصی با خودش گفت : می روم و می گویم من می توانم این مال را ببرم ، وقتی که گرفتم ، راه شام را در پیش می گیرم و به معاویه ملحق می شوم !

با این فکر ، پیش آن حضرت آمد و گفت : ای امیر مؤ منان ! من می توانم آن مال را ببرم . حضرت سرش

را بلند کرد و فرمود : ( از من دور شو ، تو راه شام را در پیش می گیری و به معاویه ملحق می شوی ) ( 188 ) ( 189 )

164- اتصال معنوی شیعیان با علی ( ع )

رمیله یکی از شیعیان امیرالمؤ منین است ، می گوید : در کوفه چند روز تب و لرز کردم و نتوانستم در نماز امیرالمؤ منین حاضر شوم ، روز جمعه ای بود در خودم سبکی دیدم تبم سبک شده بود گفتم : چه بهتر است غسل جمعه ای بکنم بروم امروز نماز جمعه را با آقایم علی ( ع ) بخوانم .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه