320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 144

صفحه 144

امام فرمود : اکنون غذا بخور و آب بیاشام و لباست را بیرون بیاور و عطر استعمال نما ، سپس پیغامت را برسان ، قنبر ! برخیز و از او پذیرایی کن .

خداش گفت : به آنچه گفتی احتیاجی ندارم .

فرمود : با تو خلوت کنم ؟

عرض کرد : سر من آشکار است .

فرمود : تو را به آن خدایی که بین تو قلبت حایل است و به هم زدن چشم ها و راز سینه ها را می داند ، قسم می دهم آنچه زبیر به تو پیشنهاد کرد همین مطالبی نبود که من گفتم ؟

گفت : آری خدا می داند .

فرمود : اگر

کتمان می کردی همان دم ، جان می سپردی ، تو را به خدا قسم می دهم آیا به تو نگفت که هنگام ملاقات با من ، آیه سحر را بخوان ؟

گفت : آری .

فرمود : آن را بخوان ، او می خواند و حضرت آیه را تکرار می کرد و از سرمی گرفت و هر جا او اشتباه می کرد تعلیمش می داد .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه