320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 145

صفحه 145

خداش عرض کرد : یا امیرالمؤ منین ( ع ) ! در امر به تکرار آیه ، چه منظوری داری ؟

فرمود : برای این که قلبت مطمئن شود .

گفت : درست است .

فرمود : آن دو نفر به تو چه گفتند ؟ او پیغام آنان را نقل کرد ، و حضرت فرمود : جواب پیغام را برسان و بعد فرمود : خداوند ! زبیر را به بدترین وضع بکش و خونش را در حال گمراهی بریز و طلحه را خوار و ذلیل فرما و در آخرت ، بدتر از این برای آنان ذخیره کن که مرا ستم کردند و افترا بر من بستند و شهادت خود را کتمان کردند و درباره من و تو و پیامبرت نافرمانی کردند ، بگو آمین !

خداش گفت : آمین ! و از آنان بیزاری می جویم و به خدا پناه می برم .

فرمود : برگرد به سوی آنها و به آنچه گفتم خبر ده .

عرض کرد : نه به خدا قسم ، از خدا بخواه مرا به زودی به سوی تو برگرداند و توفیقم دهد و خوشنودی او را درباره تو فراهم کند .

حضرت دعا کرد ، و طولی نکشید که خداش برگشت و در

جنگ جمل شهید شد . ( 192 )

167- اسلام آوردن نصرانی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه