320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 152

صفحه 152

زمانی که محمد بن ابی بکر گروهی از اشراف مصر را به خدمت حضرت علی ( ع ) فرستاد ، عبدالرحمن بن ملجم در میان ایشان بود ، نامه ای که اسامی ایشان در آنجا نوشته شده بود در دست او بود ، چون حضرت نامه را گرفت و نام ها را خواند ، به آن ملعون رسید فرمود که : تویی عبدالرحمن ؟ گفت : بلی .

حضرت امیرالمؤ منین فرمود : لعنت خدا بر عبدالرحمن باد .

آن ملعون گفت : یاامیرالمؤ منین من تو را دوستم می دارم .

حضرت فرمود : دروغ می گوئی به خدا سوگند که مرا دوست نمی داری ، پس او سه مرتبه قسم خورد بر دوستی آن حضرت ، و حضرت سه مرتبه سوگند یاد کرد که مرا دوست نمی داری .

آن ملعون گفت : یا امیرالمؤ منین سه مرتبه سوگند یاد کردم که تو را دوست دارم باور نمی کنی .

حضرت فرمود : وای بر تو ، حق تعالی ارواح را دو هزار سال پیش از بدن ها خلق کرد ، ایشان در هوا ساکن گردانید ، پس آنها که در عالم ارواح با یکدیگر الفت گرفته اند و یکدیگر را شناخته اند ، در این عالم با یکدیگر

موافقت و محبت دارند؛ و آنها که در آن عالم با یکدیگر الفت نداشته اند ، در این عالم با یکدیگر الفت ندارند؛ روح من روح تو را نمی شناسد و در عالم ارواح با تو الفت نداشته است .

چون آن ملعون پشت کرد ، حضرت فرمود : اگر کسی خواهد که نظر کند به قاتل من ، نظر کند به این مرد .

بعضی از حاضران گفتند : یا امیرالمؤ منین چرا او را نمی کشی ؟

فرمود : بسیار عجیب است می گویید که من کسی را بکشم که هنوز مرا نکشته است . ( 203 )

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه