320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 159

صفحه 159

شفا و درمان بیماران

192 - لطف علی ( ع )

اواخر شب بود ، علی ( ع ) همراه فرزندش حسن ( ع ) کنار کعبه برای مناجات و عبادت آمدند ، ناگاه علی ( ع ) صدای جانگدازی شنید ، دریافت که شخص دردمندی با سوز و گداز در کنار کعبه دعا می کند و با گریه و زاری ، خواسته اش را از خدا می طلبد .

علی ( ع ) به حسن ( ع ) فرمود : نزد این مناجات کننده برو و ببین کیست او را نزد من بیاور .

امام حسن ( ع ) نزد او رفت ، دید جوانی بسیار غمگین با آهی پرسوز و جانکاه مشغول مناجات است ، فرمود : ای جوان ، امیر مؤ منان علی ( ع ) تو را می خواهد ببیند ، دعوتش را اجابت کن .

جوان لنگان لنگان با اشتیاق وافر به حضور علی ( ع ) آمد ، علی ( ع ) فرمود : چه حاجت داری ؟

جوان گفت : حقیقت این است که من به پدرم آزار می رساندم ، و او مرا نفرین کرده و اکنون نصف بدنم فلج شده است .

امام علی ( ع ) فرمود : چه آزاری به پدرت رسانده ای ؟

جوان عرض کرد : من جوانی عیاش و گنهکار بودم ، پدرم مرا از گناه نهی می کرد ، من به حرف او گوش نمی دادم ، بلکه بیشتر گناه می کردم ، تا این

روزی مرا در حال گناه دید باز مرا نهی کرد ، سرانجام من ناراحت شدم چوبی برداشتم طوری به او زدم که بر زمین افتاد و با دلی شکسته برخاست و گفت : ( اکنون کنار کعبه می روم و برای تو نفرین می کنم ) ، کنار کعبه رفت و نفرین کرد .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه