320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 161

صفحه 161

( عبدالله ) عرض کرد : ای امیر مؤ منان ! مرا آگاه کردید ، اگر بفرمایید من چه گناهی مرتکب شده ام که این حادثه ناگوار برایم پیش آمد تا دیگر تکرار نکنم خوش وقت می شوم .

فرمود : هنگامی که نشستی ( بسم الله الرحمن الرحیم ) نگفتی ، مگر نمی دانی رسول خدا ( ص ) از ذات پاک پروردگار برای من چنین نقل فرموده : ( هر کار با اهمیتی بسم الله در آن گفته نشود ، نافرجام و بی عاقبت است ) .

عبدالله گفت : فدایت شوم من بعد از

این هرگز آن را ترک نمی کنم .

امام فرمود : ( در این بهره مند و سعادتمند خواهی شد ) . ( 221 )

194 - شفای مریضان

مالک اشتر بر علی ( ع ) وارد شد و سلام کرد ، علی ( ع ) جوابش را داد و فرمود : ( چه چیز باعث شد که در این ساعت به اینجا بیایی ؟ ) .

گفت : دوستی و عشق تو ای امیر مؤ منان !

حضرت فرمود : دَم در ، کسی را دیدی ؟

گفت : بلی ، چهار نفر را دیدم . مالک اشتر با علی ( ع ) به دم در رفتند و در آنجا شخصی نابینا ، جذامی ، فلج و شخصی مبتلا به مرض برص بودند .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه