320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 168

صفحه 168

آن حضرت ، آن انار را دو نصف کرد و نصف آن را کم کم در دهان آن بیمار می گذاشت تا تمام شد .

بیمار گفت : ( اگر مرحمت بفرمایی ، نصف دیگرش را نیز به من بخوران که چه بسا حال من خوب شود ! ) .

حضرت علی ( ع ) که معدن کرم و حیا و بزرگواری بود به خود خطاب کرد : ( امید این بیمار غریب در این خرابه از همه جا بریده شده ، بنابراین بر دیگران مقدم تر است ، شاید خداوند برای فاطمه ( س ) وسیله دیگری فراهم سازد ) .

نیم دیگر انار را نیز کم کم به دهان بیمار گذاشت تا تمام شد .

آن گاه حضرت علی ( ع ) با دست خالی به خانه بازگشت ، در حالی که از شدت حیا غرق در فکر بود که چگونه با دست خالی به خانه بازگردد ، آهسته آهسته تا نزدیک خانه اش آمد ، حیا کرد که وارد خانه شود ، از شکاف در به درون خانه نگاه کرد تا ببیند آیا فاطمه ( س ) در خواب است یا بیدار ؟ ! .

دید فاطمه ( س ) تکیه کرده و طبقی از انار در پیش روی او است و میل می فرماید .

حضرت علی ( ع ) بسیار خشنود شد ، سپس وارد خانه گردید ، ملاحظه کرد که آن طبق انار مربوط به این عالم نیست ( بلکه از بهشت آمده ) پرسید : ( این انار را چه کسی این

جا آورد ؟ ) .

فاطمه ( س ) گفت : ( ای پسر عمو ! وقتی که تشریف بردی ، چندان طول نکشید که نشانه سلامتی را در خود یافتم ، ناگاه صدای در به گوشم رسید ، فضه خادمه رفت و در را گشود ، مردی را پشت در دید که طبق انار را داد و گفت : ( این طبق انار را امیرمؤ منان علی ( ع ) برای فاطمه ( س ) فرستاده است . ( 231 )

در این داستان چندین درس بزرگ دیده می شود ، مانند :

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه