320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 173

صفحه 173

علی ( ع ) فرمود : ( چرا جواب سلام یاران پیامبر ( ص ) را ندادید ؟

آنها گفتند : ( ما ماذون نیستیم که به غیر پیامبران یا اوصیای آن ها ، جواب بگوییم ، و چون شما خاتم اوصیا هستید ، جواب سلام شما را دادیم ) .

سپس روی آن فرش نشستیم و آن فرش برخاست و به پرواز درآمد و ما را در مسجد در حضور پیامبر ( ص ) پیاده کرد ، پیامبر ( ص ) جریان را از آغاز تا آخر بیان کرد ، مثل اینکه خودش همراه ما بوده است .

انس ادامه داد : در این هنگام پیامبر ( ص ) به من فرمود : ( هر وقت پسر عمویم - علی ( ع ) - گواهی خواست ، گواهی بده ) ،

گفتم : اطاعت می کنم .

بعد از رحلت پیامبر ( ص ) ، وقتی که ابوبکر متصدی خلافت شد ، ساعتی پیش آمد که علی ( ع ) در مقام احتجاج بود و به من گفت : ( برخیز و جریان پرواز فرش را شهادت بده ) من با این که آن را در خاطر داشتم ( به خاطر شرایط ) کتمان کردم و گفتم : ( پیر شده ام و فراموش کرده ام ) . علی ( ع ) فرمود : ( اگر دروغ بگویی خدا تو را به بیماری برص ( پیسی ) و نابینایی و تشنگی دایمی دچار کند ) از نفرین آن بنده صالح به این سه بیماری گرفتار شده ام ، و همین تشنگی باعث شده که نمی توانم در ماه رمضان روزه بگیرم . ( 239 )

206 - نفرین بنده صالح

یکی از جنگهای خانمانسوز که بین مسلمانان رخ داد ، جنگ جمل بود ، باعث این جنگ تحمیلی طلحه و زبیر ( دو نفر از سران اسلام ) و عایشه بودند ، و بهانه آنها مطالبه خون عثمان بود ، با این که خودشان جز تحریک کنندگان قتل عثمان بودند .

این جنگ در سال 36 هجری در بصره واقع شد که منجر به شهادت پنج هزار نفر از سپاه علی ( ع ) و سیزده هزار نفر از سپاه عایشه گردید . ( 240 )

طلحه و زبیر از کسانی بودند که پس از قتل عثمان ، در پیشاپیش جمعیت به حضور علی ( ع ) آمده و با آن حضرت بیعت کردند ، ولی هنوز چند ماه نگذشته بود که دیدند نمی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه