320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 188

صفحه 188

حضرت امام زمان به امیرالمؤ منین ( ع ) عرض کردند : این بنده به ما متوسل شده حاجتش را برآورید . حضرت امیرالمؤ منین ( ع ) سر خود را پایین انداخته و به عزراییل فرمودند : به تقاضای مرد مؤ من که متوسل به فرزند ما شده است برو ، تا موقع معین ، و امیرالمؤ منین ( ع ) از من خداحافظی کردند و رفتند

. چرا نگذاشتی من بروم ؟ . ( 257 )

221- بیدار علی ( ع ) باش

جناب مولوی نقل کردند در قندهار شخصی از نیکان به نام ( محب علی ) مشهور بود و محبت حضرت امیرالمؤ منین ( ع ) تمام دل او را احاطه کرده و به درجه عشق به آن بزرگوار رسیده بود به طوری که هرگاه به او می گفتند محب علی ( بیدار علی باش ) از حال طبیعی خارج می شد و بی اختیار اشکش جاری می گردید و چون از دنیا رفت ، از غسال خانه غسلش می دادند رفقایش گریه می کردند ، رفیقی در آن حال او را صدا زد و گفت : محب علی ( بیدار علی باش ) ناگاه دست راستش بلند شد و آرام ، آرام بر سینه خود گذاشت چون این موضوع فاش شد شیعیان قندهار دسته ، دسته ، برای تماشا آمدند و چون آن منظره را می دیدند همه از روی شوق گریان می شدند و تا آخر غسل دادن همین طور دستش روی سینه اش بود .

گر نام تو بر سر بگویند

فریاد برآید از روانم ( 258 )

222- شفا به برکت دست علی ( ع )

عبدالرحمن بن زید گفت : در سالی به حج خانه خدا رفتم پس در بین طواف دیدم دو نفر زن در نزد رکن یمانی گفتگو می کنند یکی می گوید به دیگری به حق کسی که انتخاب شده برای وصیت ( یعنی به حق کسی که وصی حضرت خاتم الانبیا است ) شوهر فاطمه رضیه مرضیه ، که مطلب چنین نیست که تو میگویی .

پس من سؤ ال کردم از او که مراد تو از این شخص کیست که به حق او قسم یاد می کنی جواب

داد : امیرالمؤ منین علی بن ابیطالب است که قسمت کننده بهشت و دوزخ خواهد بود . گفتم : از کجا معرفت به حال او پیدا کردی ؟ جواب داد : چطور نشناسم او را و حال آن که پدر من کشته شده است در رکاب او در صفین ( یعنی در جنگ با معاویه ) و آن حضرت آمد به خانه مادرم زمانی که از صفین برگشت و به مادرم گفت : ای مادر یتیم ها حال تو چطور است ؟ جواب داد : به خیر و خوبی .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه