320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 194

صفحه 194

گفت : بیست سال .

نادر گفت : تو بیست سال است این جا هستی و هنوز چشمت را از علی ( ع ) نگرفته

ای ؟ من به حرم می روم و برمی گردم ، اگر هنوز چشمت را نگرفته باشی تو را می کشم .

این کور ، بیچاره وار به علی ( ع ) متمسک شد و همان ساعت چشمش را گرفت . ( 266 )

230 - علی ( ع ) ، شفا دهنده حصبه

شهید بزرگوار آیه الله دستغیب نوشته اند : تقریبا بیست سال قبل که بیماری حصبه در شیراز شایع شد و کمتر خانه ای بود که در آن بیماری حصبه نباشد ، در یکی از روزهای محرم ، مرحوم صلاحی می گفت : به برکت سیدالشهدا هفت نفر که به بیماری حصبه مبتلا بودند در منزل آقای عبدالرحیم سرافراز شفا یافتند . و تفضیل آن بیان کردند ، بعد از آن ، آقای سرافراز را دیدم و از واقعه مذکور سؤ ال کردم ، واقعه را همان طور که آقای صلاحی بیان کرده بود بیان داشت . سپس من از آقای سرافراز تقاضا کردم که واقعه را بنویسند تا در تاریخ ثبت شود ، آقای سرافراز نوشتند :

تقریبا بیست سال قبل که اغلب مردم به بیماری حصبه مبتلا بودند ، هفت نفر مبتلا به این بیماری در منزل حقیر در یک اتاق بستری بودند ، هشتم ماه محرم الحرام بود ، می خواستم در مجلس عزاداری شرکت کنم ، لذا مریض ها را در خانه به حال خود گذاشتم و ساعت پنج صبح با خاطری پریشان به مجلسی که مؤ سس آن مرحوم حاج ملا علی سیف بود رفتم ؛ بعد از روضه و نماز صبح به سوی خانه برگشتم ، بین راه در قلبم شفای آن هفت بیمار را ( به وسیله

عزیز زهرا ( ع ) ) از خدا خواستم .

وقتی که به منزل رسیدیم ، دیدم بچه ها اطراف منقل آتش نشسته و مختصر نانی را که از روز قبل باقی مانده بود ، روی آتش گرم کرده و با اشتهای کامل می خوردند . با دیدن این منظره عصبانی شدم ، زیرا خوردن نان را ( آن هم نانی که از روز گذشته باقی مانده ) برای بیمار مبتلا به حصبه زیان آور می دانستم ، دختر بزرگم که متوجه ناراحتی من شد ، گفت : ما همه خوب شده ایم ! از خواب بیدار شدیم ، گرسنه بودیم نان و چای می خوریم !

گفتم : خوردن نان برای بیمار مبتلا حصبه خوب نیست !

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه