320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 204

صفحه 204

در کتاب ( شرح دیوان میبدی ) به نقل از ( شیخ نجم الدین دایه ) آمده که وی گفته است : در حالت بین خواب و بیداری بودم که در آن حال رسول خدا ( ص ) را مشاهده کردم که حضرت علی ( ع ) در کنارش بود و من در همان حال دست مبارک علی ( ع ) را گرفته مصافحه کردم و به فکرم رسید که در روایتی از رسول اکرم ( ص ) شنیده ام که فرموده است : ( من صافح علیا دخل الجنه ) یعنی هر کسی با علی ( ع ) مصافحه نماید ، به بهشت داخل می گردد . پس صحت این حدیث را از امیر مؤ منان ( ع ) پرسیدم ، ایشان پاسخ دادند :

( نعم صدق رسول الله ( ص ) من صافحنی دخل الجنه ) یعنی ، آری به درستی و راستی رسول خدا ( ص ) فرموده اند : هر کسی با من مصافحه کند ، جایش در بهشت است . ( 278 )

241- عتاب مداح حسین ( ع )

روضه خوانی مطلب ضعیفی را برای گرمی مجلس و گریه گرفتن از مردم روی منبر نقل کرده بود ، این روضه خوان گفته است : پس از آن در عالم رؤ یا دیدم قیامت برپا شده و ملائکه ای که مامورند مردم را به سوی محشر می کشانند ، ناگاه دو نفر به دنبال من آمدند و چون از بیم گناه از رفتن امتناع می نمودم ، به قهر و جبر مرا می کشیدند . در آن حال چند نفر تابوتی ( عماری ) را حمل می

کردند که فاطمه زهرا ( س ) در میان آن بود و عده ای به آن پناهنده شده بودند ، فرصت را غنیمت شمرده از دست آن دو متواری شده و به دختر پیامبر روی آوردم .

ناگاه پیامی از رسول خدا ( ص ) به فاطمه زهرا ( س ) رسید که ما را برای حساب بفرستید ، آن مخدره امر فرمودند که برویم ، چون به موقف حساب رسیدیم ، منبری را دیدم که چند پله داشت ، در پله بالای آن رسول خدا ( ص ) و در پله پایین تر آن حضرت علی نشسته و به امور مردم می رسیدند ، نوبت به من رسید حضرت امیر مؤ منان ( ع ) به حالت عتاب به من فرمود : چرا آن طور از ذلت فرزندم ( حسین ) یاد می کردی و روی منبر نسبت های ناروا به آن مظلوم می دادی ، برای آن که مردم را به گریستن واداری و خود را معروف نمایی ، متحیر ماندم که چه بگویم ، جوابی نیافتم جز آنکه انکار کنم و بگویم من نگفته ام .

در این میان ، درد شدیدی در بازوان خود احساس کردم و دیدم در کنار شخصی ایستاده و طومار بلندی در دست دارد که آن را به من نشان داد و گفت : بخوان با شگفتی ملاحظه کردم آنچه را که در روضه های خود گفته ام بدون آن که سخنی را جا بگذارند ، ضبط کرده اند ، چون اوضاع را این گونه دیدم ، چاره ای ندیدم جز آن که بگویم : این مطلب را مرحوم

مجلسی در جلد دهم ( بحارالانوار ) آورده است ، پس آن جناب به یکی از خدام امر فرمود تا کتاب حاضر را بیاورد .

دیدم در طرف راست منبری که حضرت علی ( ع ) بر روی آن نشسته بود ، افراد زیادی در صفوفی طولانی نشسته اند و هر عالمی کتابهای خود را مقابل خویش گذاشته است . در صف اول ، نخستین شخص ملا محمد باقر مجلسی بود که کتاب هایش در برابرش دیده می شد ، وقتی پیام حضرت به او رسید ، جلد دهم بحار را از میان آثارش بیرون آورده به او داد ، آورد به نزد حضرت ، امام اشاره فرمود تا کتاب را به دست من بدهند و آن مطلبی را که ادعا کرده بودم در کتاب بیابم و نشان دهم ، چون می دانستم حرفهایی که گفته ام در این ماخذ نیست ، بی هدف آن را ورق می زدم ، این بار به نظرم آمد که بگویم : این حرف را در کتاب ( حاج ملا صالح برغانی ) دیدم که ظاهرا ( منبع البکا ) باشد ، آن کتاب نیز همچون بحارالانوار آورده شد و به دستم دادند تا موضوع مورد ادعا را در این بیابم ، در حالی که هراس داشتم و از خجالت عرق کرده و هوش از سرم پریده بود ، کتاب مزبور را ورق می زدم که ناگاه از سوی رسول خدا ( ص ) به حضرت علی ( ع ) اشاره شد که از در ملایمت وارد شوند ، با روش جدید ترس از وجودم زایل شد و به حال

عادی بازگشتم .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه