320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 233

صفحه 233

گفت : از کجا آمده ای ؟

گفتم : از سحبستان .

گفت : از شهر خوارج ؟

گفتم می خواهی داستان جالبی را برای تو نقل کنم تا وقتی که به شهر خود برگشتی به مردم بگویی ؟

گفت : بلی .

گفتم : من یک همسایه متدینی داشتم ، شبی در خواب می بیند که مرده است ، کفن کردند و

دفنش نمودند . می گوید : از حوض پیامبر ( ص ) عبور کردم حضرت بر لب حوض نشسته و امام حسن و امام حسین به امت آن حضرت آب می دهند . من نیز آب خواستم ولی به من ندادند .

گفتم : یا رسول الله ! من از امت تو هستم ! فرمود : علی ( ع ) هم تو را سیراب نمی کند .

گریه گردم و گفتم : من از شیعیان او هستم .

فرمود : ( تو همسایه ای داری که علی ( ع ) را لعن می کند ولی تو او را نهی نمی کنی ! ) .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه