320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 239

صفحه 239

چون حاج موصلی وارد مدینه شد این مطلب را فراموش کرد .

پس امیرالمؤ منین ( ع ) را در خواب دید به او فرمود : پیام احمد بن حمدون را چرا نرساندی ؟

حاج موصلی از خواب بیدار شد به حرم مطهر رفت و پیام او را رساند و برگشت به منزل و خواب دید امیرالمؤ منین ( ع ) را که دست او را گرفت و برد او را به منزل احمد بن حمدون و درب را باز کرد و سر او را با کارد برید و کارد را با پارچه ای پاک کرد . و سپس آمد نزدیک سقف درب خانه دست خود را بلند کرد و کارد را آنجا گذاشت ، پس حاج موصلی از

خواب بیدار شد ، مضمون صورت خواب را یاران او تاریخ گذاشتند و نوشتند .

حاکم موصل از خواب بیدار شد و برای رسیدگی به قضیه همسایگان احمد بن حمدون و پاره ای اشخاص دیگر را به حبس انداخت و از این مطلب اهل موصل تعجب نمودند و سلطان نیز متحیر مانده بود و همسایگان تا ورود قافله حاجیان از مکه در حبس دیدند ، از سبب حبس آنها سؤ ال کردند گفته شد : که در فلان شب احمد بن حمدون در خانه خود کشته شده و قاتل معلوم نشده است .

حاجی موصل به یاران خود گفت : صورت خواب را که در مدینه نوشته بودند بیرون آوردند چون تاریخ را ملاحظه کردند شب قتل را با تاریخ خواب نامه موافق دیدند .

پس حاجی موصلی با یاران همگی به سوی خانه مقتول راه افتادند و پارچه خونین را در همان مکان با کارد مشاهده کردند بر همه آن ها صدق خواب معلوم شد و محبوسین رها شدند و اهل مقتول ایمان به ولایت پیدا کردند از الطاف خدا بر بندگانش . ( 321 )

280 - وادی مقدس

سلطان سلیمان که از سلاطین آل عثمان و احداث کننده نهر حسینیه از شط فرات بود ، زمانی که به کربلای معلّی می آمد ، به زیارت امیرالمؤ منین ( ع ) مشرف می شد ، در نجف نزدیکی بارگاه شریف علوی ، از اسب پیاده شد و قصد نمود که محض احترام و تجلیل تا قبه منوره پیاده رود .

قاضی عسکر مفتی جماعت هم بود در این سفر همراه سلطان بود ، وقتی از قصد سلطان مطلع شد ، با

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه