320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 249

صفحه 249

عضدالدوله در حالی که در تعجب فرو رفته بود گفت : هیچ کس جز مادرم و خودم و قابله ام نمی دانست که نام اصلی من ( فنا خسرو ) است .

سپس به عمران محبت کرد و خلعت وزارت به او پوشاند ، همراه او به کوفه رفت ، و بدین ترتیب هر دو از نگرانی بیرون آمدند و دوست صمیمی همدیگر شدند .

باید توجه داشت که عمران شاهین از مردان نیک بود و علاقه خاصی به ائمه و اهل بیت ( ع ) داشت ، و در کنار مرقد شریف امام علی ( ع ) و امام حسین ( ع ) رواقی بنا کرد که هنوز به ( رواق عمران ) معروف است . ( 334 )

به این ترتیب امام علی ( ع ) به پناهنده اش ، لطف کرد ، و او را علاوه بر آزادی ، به مکنت رساند .

289 - عشق و محبت مولای متقیان

عمران شاهین که سرگذشت پناهندگی و نجاتش توسط حضرت علی ( ع ) در داستان قبل ذکر شد ، با خود نذر کرده بود که هر گاه مورد عفو عضدالدوله واقع شود ، با پای پیاده از کوفه به نجف اشرف رفته و مرقد شریف علی ( ع ) را زیارت کند ، هنگامی که مورد عفو واقع شد ، نیمه های شب پیاده و تنها از کوفه به قصد نجف اشرف روانه شد ، یکی از محبان علی ( ع ) به نام ( علی بن طحال ) در عالم خواب دید ، امیرمؤ منان علی ( ع ) به او فرمود : همین کنار در ورودی حرم ، بنشین ،

و هنگامی که دوستم عمران شاهین آمد ، در را به روی او باز کن ، او از خواب بیدار شد و مطابق دستور حضرت علی ( ع ) کنار در حرم نشست ، و در را باز کرد ، ناگهان دید عمران شاهین سر رسید .

علی بن طحال از او استقبال کرد و گفت : ( بسم الله ای مولای ما ) .

عمران به او گفت : من کیستم ؟

او گفت : ( شما عمران بن شاهین هستید ) .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه