320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 250

صفحه 250

عمران در ظاهر گفت : من عمران نیستم .

علی بن طحال گفت : تو عمران شاهین هستی و امیرمؤ منان ( ع ) در عالم خواب به من فرمود : کنار در ، بنشین و در را به روی دوستم ( عمران شاهین ) بگشا .

عمران گفت : تو را به حق علی ( ع ) آن حضرت چنین دستور داد .

عمران که غرق در عشق و محبت مولای متقیان علی ( ع ) شده بود ، خود را به آستانه حرم مقدس آن حضرت افکند و عتبه حرم را بوسید ( و به شکرانه این نعمت ) مبلغ شصت دینار ، حواله کرد که سرپرست ماهی ها به علی بن طحال بدهد ( با توجه به این که عمران شاهین دارای چند قایق صید ماهی در دریا بود ) ( 335 )

آری امیرمؤ منان مولای پرهیزگاران ، این گونه به دوستان خود محبت می فرماید ، و آنان که در این خانه ، آشنایند ، این مطالب را به خوبی درک می نمایند که حافظ گوید :

تا نگردی آشنا ، زین پرده رمزی نشنوی

گوش

نامحرم نباشد ، پیغام سروش

290 - ادای وام علی ( ع )

در کوفه تاجر سرشناسی به نام ( ابوجعفر ) تجارت می کرد و خوش معامله بود ، از خصوصیات او این بود که هر گاه شخصی از سادات علوی نزد او می آمد و درخواست وام می کرد ، به او وام می داد و به منشی خود می گفت : ( این مبلغ وام را در فلان دفتر ، به حساب امیرمؤ منان علی ( ع ) بنویس ، که از ما قرض گرفته است ) .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه