320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 265

صفحه 265

امام از وی پرسید : چرا این قدر ناراحتی ؟ آن مرد محترم ماجرای به تاخیر افتادن کرایه منزل را به عرض حضرت می رساند ، امام می فرمایند : ما وضع شما را می دانیم و مطلب تان را حواله دادیم . به محض اختتام این کلام ، آن مرد از خواب بیدار می شود و با نهایت شگفتی از خود می پرسد : این چه حواله ای بود و حضرت مرا به چه کسی حواله دادند ؟ بهت و حیرت سراپای وجودش را فرا می گیرد و به منزل مراجعت می نماید .

سحرگاه متوجه می شود در خانه اش را می کوبند ، وقتی در را باز می کند آیه الله سید ابوالحسن اصفهانی را مقابل خویش مشاهده می کند ، با هیجان خاصی می گوید : آقا بفرمایید ! مرحوم اصفهانی می گوید : ماموریت ما تا همین جا بود ، آن گاه پاکتی به دست وی می دهد و از آن جا دور می شود ، وقتی پاکت را می گشاید ، با کمال تعجب می بیند مبلغی معادل پولی که باید اجاره به موجر بدهد ، در آن قرار دارد . ( 354 ) ( 355 )

305 - باز کننده درب ها

آیه الله دستغیب می گوید : در اوقات مجاورت حقیر در نجف اشرف در ماه محرم ، سنه 1358 از طرف حکومت عراق

قمه زدن و سینه زدن و بیرون آمدن دسته جات منع شده بود ، شب عاشورا برای این که در حرم مطهر و صحن شریف سینه زنی نشود از طرف حکومت ، اول شب درهای حرم و رواق را قفل کردند و هم چنین درهای صحن را و آخرین دری که مشغول بستن آن شدند در قبله بود و یک لنگه آن را بسته بودند که ناگاه جمعیت دسته دسته سینه زن هجوم آورده وارد صحن شده و رو به حرم آوردند درها را بسته دیدند در همان ایوان مشغول عزاداری و سینه زنی شدند . ناگاه عده ای شرطی با رییس آنها آمده و آن رییس با چکمه ای که به پا داشت در ایوان آمده و بعضی را می زد و امر می کرد آنها را بگیرند ، سینه زن ها بر او هجوم آوردند و او را بلند کرده و در صحن انداختند و سخت او را مجروح و ناتوان ساختند و چون دیدند ممکن است قوای دولتی تلافی کنند و بالاخره مزاحمشان شود ، با کمال التجا و شکستگی خاطر همگی متوجه در بسته حرم شده و به سینه می زدند و می گفتند : ( یا علی فک الباب ) ما عزادار فرزندت هستیم .

پس در یک لحظه ، تمام درهای حرم و رواق و صحن گشوده گردید و بعضی موثقین که مشاهده کرده بودند برای حقیر نقل کردند که میل های آهنین که بین درها و دیوارها بود وسط آنها بریده شده بود .

و بالجمله سینه زنان وارد حرم مطهر می شوند سایر نجفی ها که با خبر می

شوند همه در صحن و حرم جمع می شوند و شرطی ها پنهان می گردند . موضوع را به بغداد گزارش می دهند دستور داده می شود که مزاحم آنها نشوید . در آن سال در نجف و کربلا بیش از سال های گذشته اقامه عزا شد و این معجزه ها باهره را شعرا در اشعار خود نقل نموده و منتشر ساختند .

از آن جمله یکی از فضلای عرب اشعار یکی از ایشان را بر لوحی نوشته و به دیوار حرم مطهر چسبانده بود و بنده هم چند شعر آن را همان وقت یادداشت کردم بدین قرار :

من لم یقر بمعجزات المرتضی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه