320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 32

صفحه 32

چون نماز عصر او قضا شد و آفتاب غروب کرد دوباره به حال اول برگشت و نور او هنگام عصر را نمودار ساخت و سپس

چون ستاره ای که سقوط کند غروب نمود و بار دیگر در بابل نیز همین قضیه اتفاق افتاد با این که چنین پیشامدی برای هیچ گوینده فصیحی پیش نیامده مگر برای یوشع بن نون و پس از آن برای علی ( ع ) و آری رد شمس از امر عجیبی حکایت می کند . ( 30 )

26 - خورشید هفت بار با علی ( ع ) سخن گفت

خورشید هفت مرتبه با علی ( ع ) سخن گفت ، اول ؛ گفت : یا امیرالمؤ منین ! نزد خدا شفاعت کن که مرا عذاب نفرماید .

دوم ؛ گفت : مرا امر کن تا دشمنانت را بسوزانم .

سوم ؛ هنگامی که علی ( ع ) در بابل به او فرمود : برگرد . گفت : لبیک .

چهارم ؛ وقتی که به او فرمود : خطایی از من سراغ داری ؟ به عزت پروردگارم اگر خدا مردم را مانند تو آفریده بود آتش خلق نمی شد .

پنجم ؛ در زمان خلافت ابوبکر مسلمانان بر سر نماز اختلاف کردند و با علی ( ع ) مخالفت کردند ، در این جا خورشید گفت : حق به جانب او و به دست او و همراه او است ، و همه قریش و حاضرین شنیدند .

ششم ؛ خورشید سطل آب برای علی ( ع ) آورد و وضو گرفت ، فرمود : تو کیستی ؟ گفت : خورشید فروزان !

هفتم ؛ زمانی که رحلت علی ( ع ) نزدیک شد خدمت او آمده سلام کرد و سفارش هایی به هم کردند . ( 31 )

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه