320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 37

صفحه 37

بود که شکاری به دستم نیفتاد و گرسنگی بی طاقتم کرده است ، از دور شبح شما را دیدم خجل که خدای تعالی بر من گوشت دوستان و عترت شما را حرام گردانیده و بر دشمنان شما حلال نموده است . امام دست بر پشت شیر کشید و با او حرف زد تا آن که عرض کرد : یا ولی الله ! گرسنگی ، گرسنگی ؛ امام دست برآورد و فرمود : خداوندا ! به حق محمد و آل محمد ( ص ) او را روزی ده ؛ همان حال ، چیزی نزد شیر آمد و به خوردن مشغول شد .

بعد امام پرسید : مسکن تو کجاست ؟

گفت : کنار رود نیل .

فرمود : این جا چه می کنی ؟

عرض کرد : به قصد زیارت شما به حجاز آمدم ، در آن جا کوفه را نشان دادند و نزد شما آمدم ، حال اجازه رفتن می خواهم که دو پسر و جفتی دارم که از من بی خبرند .

چون اجازه گرفت ، عرض کرد : یا امیرالمؤ منین ( ع ) ! در این سفر به قادسیه می روم و از گوشت سنان بن و اهل شامی که از دشمنان شماست ، و در جنگ صفین گریخته ، توشه راه کنم . امام دعا کرد و شیر رفت ) .

منقذبن اصبغ گوید : ( متعجب و حیران شدم که امام فرمود : ای منقذ ! از این واقعه تعجب نمودی ؟ ! بدان خدایی که دانه را می رویاند و خلق را می آفریند ، اگر از معجزاتی که رسول خدا به من تعلیم داده

، ظاهر کنم مردم به گمراهی می افتند؛ و بعد امام متوجه نماز شد و پس از آن نمازش تمام شد در خدمتش بودم تابه قادسیه رسیدیم که هنگام اذان صبح بود؛ و در میان مردم غوغایی بود که می گفتند : سنان بن و اهل شامی را شیری خورد و استخوان های بدنش را نشان دادند؛ من واقعه سخن گفتن شیر را با امام را برای مردم نقل کردم ، مردم دویدند و به خدمت امام رسیدند و از وجودش تبرک می جستند . ) ( 40 )

35 - شهادت جامه یهودیان

استدلال علی ( ع ) در باطل بودن دین یهود این بود که به آنها فرمود : همانا ما را ( بر اثبات دین خود ) دلیلی است که آن معجزه روشن و واضح است ، آن گاه شتران یهود را صدا کرده ، فرمود : ای شتران برای محمد و وصی او شهادت دهید ، پس شتران بر یکدیگر سبقت گرفته ، گفتند : راست گفتی ، راست گفتی ای وصی محمد ، و این یهودیان دروغ گفتند .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه