320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 40

صفحه 40

برخاستند و همراهش کنار فرات رفتند ، و آب دهان در فرات انداخت و

و کلماتی فرمود ، ناگهان یک ماهی جری با دهان باز سر از آب بیرون کرد ، امیرالمؤ منین ( ع ) فرمود : وای بر تو و قومت تو کیستی ؟

گفت : ما اهل قریه ای نزدیک دریا بودیم ، که خدا در کتاب خود می فرماید : ( چون ماهیانشان روز شنبه کنار دریا می آمدند . اعراف /64 ) پس خدا ولایت و دوستی تو را بر ما عرضه کرد ، و ما نپذیرفتیم ، و مسخمان کرد ، و بعضی در خشکی هستیم

و بعضی در دریا ، اما اهل دریا پس ما جری هاییم ، و اما اهل خشکی سوسمار و موش صحرایی است ، آن گاه امیرالمؤ منین ( ع ) به ما نگاه کرد و فرمود : گفتار او را شنیدند ؟

گفتیم : آری .

فرمود : به آن کسی که محمد را به پیغمبری برانگیخت اینها مانند زنان شما حیض می شوند . ( 44 )

39 - تکلم با فیل

پیغمبر ( ص ) علی ( ع ) را برای جنگ با جلندا به عمان فرستاد ، جنگ عظیمی میان آنها روی داد ، تا این که فرمود : کندا ( غلام جلندا ) بر فیل سفیدی سوار شد و با لشکری که سی فیل همراه داشت به مسلمین حمله کرد ، علی ( ع ) از استر پیاده شد و سرش را برهنه کرد ، بیابان روشن شد ، نزدیک فیل ها رفت و سخنی با آنها گفت که ما نمی فهمیدیم ، بیست و نه فیل برگشته با مشرکین جنگیدند تا به دروازه عمان واردشان کردند و برگشتند و گفتند : یا علی ( ع ) ! ما همه به محمد ایمان داریم جز آن فیل سفید . پس حضرت بانگ بر او زد ایستاد و ضربتی بر او زد سرش را دور افکند و کندا از پشتش به پایین افتاد . ( 45 )

40 - تکلم اژدها با علی ( ع )

امام صادق ( ع ) فرمودند : امیرالمؤ منین ( ع ) در روز جمعه بر بالای منبر در مسجد کوفه خطبه می خواند که صدای دویدن مردم را شنید که بعضی ، بعضی را پایمال می کردند . حضرت به ایشان فرمود : شما را چه شده ؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه