320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 43

صفحه 43

رود فرات طغیان کرد به اندازه ای که نزدیک بود خانه های کوفه بر اثر طغیان آب ، منهدم شود ، مردم از این بلا به حضرت علی ( ع ) پناهده شدند ، علی ( ع ) بر استر رسول خدا ( ص ) سوار شده و مردم در رکاب او می آمدند ، چون به کنار رود فرات رسید از مرکب پایین آمد ، وضو گرفت در گوشه ای که مردم او را می دیدند مشغول نماز شد و دعاهایی که بیشتر مردم می شنیدند قرائت فرمود ، سپس به طرف فرات رفت چوبی که در دست داشت بر آب زده فرمود : به خواست خدا کم شو ، آب آن قدر فرو رفت که ماهیان کف دریا دیده شدند ، بسیاری از آنها به حضرت علی ( ع ) به عنوان امیرالمؤ منین سلام کردند و عده ای از آنها از قبیل جری ، مارماهی ، زمار سخنی نگفتند ، مردم متعجب شدند که چرا بعضی سخن گفتند و برخی ساکت ماندند ، فرمود : خدای متعال ماهیان حلال گوشت را به سلام بر من امر کرد و ماهیان حرام گوشت را از گفتگوی با من ممانعت فرمود و این خبر مشهوری است و در شهرت به پایه گفتگوی گرگ با پیغمبر و تسبیح سنگ ریزه در کف دست آن حضرت و ناله درخت به آن جناب و سیر کردن

عده بسیاری را با غذای اندک می باشد و کسی که بخواهد به چنین معجزه ای اعتراض کرده و طعنه بزند مساوی با آن است که معجزات پیغمبر را قبول ننموده و اعتراض نماید . ( 49 )

44 - سلام پرندگان

دسته ای مرغابی بالای سر علی ( ع ) در هوا پرواز می کردند و صدا می کردند ، حضرت فرمود : به ما سلام می کنند ، منافقان به هم چشمک زدند ، فرمود : قنبر ! برو به این پرندگان بگو : نزد امیرالمؤ منین بیایید ، پس در صحن مسجد پایین آمدند ، و حضرت به لغتی که ما نمی فهمیدیم به آنها سخنی فرمود ، مرغ ها گردن به سوی او دراز کرده صدا کردند ، فرمود : به ما سلام کردند . ( 50 )

45- پرندگان علی ( ع ) را می شناختند

جابر انصاری گفت : در صحرا با علی ( ع ) بودم ، ناگاه آن حضرت به بالای سر آن حضرت نگاه کرد .

تبسم فرمود و خندید و گفت : آفرین ای پرنده .

گفتم : ای مولای من با کدام پرنده صحبت می کنید ؟

فرمود : مرغی که در هواست آیا خوش داری آن را ببینی و کلامش را بشنوی ؟

عرض کردم : بلی ای مولای من .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه