320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 49

صفحه 49

50 - تکلم علی با مردگان یهود

از جابربن عبدالله رضی الله عنه نقل شده است که :

امیرالمؤ منین علی ( ع ) را در خارج کوفه دیدم پشت سر آن حضرت رفتم تا آن که آن حضرت به قبرستان یهود رسید . پس ایستاد و ندا کرد : ای گروه یهود ! شنیدیم که به آن حضرت از داخل قبرها جواب دادند : لبیک لبیک ، آن گاه فرمود : چگونه دیدید عذاب خدا را ؟ گفتند : به سبب نافرمانی ما نسبت به شما در عذاب خدا هستیم تا روز قیامت ، پس آن حضرت صیحه ای زد به صدایی مهیب که من از صدا بی حال شده به زمین افتادم ، پس از آن که به هوش آمدم با علی ( ع ) مراجعت کرده داخل کوفه شدیم علی ( ع ) داخل مسجد کوفه شد و من عقب سر آن حضرت بودیم و شنیدیم که می فرمود : نه به خدا قسم نخȘǙǙŠکرد نه به خدا نخواهد شد هرگز . عرض کردم : ای مولای من با چه کسی حرف می زنی در حالی که احدی را نمی بینم ؟

در این جا فرمود : ای جابر برهوت آشکار شد پس شیبوبه و حبتر را در حالتی که در عذاب بودند در داخل تابوت دیدم پس آن دو مرد مرا صدا زدند و گفتند : یا اباالحسن برگردان ما را به دنیا تا اقرار کنیم به فضل تو و اقرار کنیم به ولایت و امامت تو .

گفتیم : نه و الله نمی کنم و نه به خدا نمی شود این مطلب ابدا .

سپس حضرت این آیه را خواند : ( و لورد و العادوا لمانهوا و انهم لکاذبون . یعنی : اگر برگردانیده شوند بر همان طریقه ای که بودند برمی گردند و ایشان دروغگویانند ) .

ای جابر هیچ کس نیست که مخالفت وصی پیغمبر نماید مگر آن که به صورت انسان کوری به صورت افتاده است محشور می شود . ( 56 )

51 - گفتگوی علی ( ع ) با اصحاب کهف

شریک بن عبدالله می گوید : پیامبر اکرم ( ص ) علی ( ع ) و ابوبکر و عمر را به سوی اصحاب کهف فرستاد و فرمود : سلام مرا به آنها برسانید .

وقتی که از نزد پیامبر ( ص ) بیرون رفتند ، آن دو به علی ( ع ) گفتند : جای آنها را می شناسی ؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه