320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 50

صفحه 50

حضرت فرمود : پیامبر ما را جایی نمی فرستد . مگر این که خدا ما را به آنجا هدایت کند !

هنگامی که بر در غار رسیدند ، علی ( ع ) به ابوبکر گفت : ( تو سلام کن چون تو سالمندتر از ما هستی ) . او سلام کرد ولی به او جواب ندادند .

امام به عمر گفت : ( ای ابا حفص ( 57 ) تو سلام کن ، چون سن تو نیز از سن من زیادتر است ) .

عمر سلام کرد ولی به او نیز جواب ندادند .

اما وقتی که علی ( ع ) سلام داد ، جواب او را دادند و حضرت سلام پیامبر را به آنها رساند و آنها نیز بر پیامبر سلام رساندند .

ابوبکر گفت : از اینها بپرس . ابوبکر پرسید ، ولی با او سخن نگفتند عمر

نیز پرسید باز هم حرف نزدند ، به حضرت گفتند : ای اباالحسن ! تو سؤ ال کن .

حضرت فرمود : رفقای من می گویند : چرا جواب آنها را ندادید ، ولی جواب مرا دادید ؟

گفتند : ( ما فقط با پیامبر و وصی او سخن می گوییم ) . ( 58 )

52 - ارواح مؤ منین در وادی السلام

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه