320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 53

صفحه 53

56 - تکلم با ارواح

حبه عرنی می گوید : من با امیرالمؤ منین ( ع ) به سوی ظهر کوفه خارج شدیم . حضرت در وادی السلام توقف کرد و مثل این که با اقوامی گفتگو داشت ، من به متابعت از قیام او ایستادم تا خسته شدم ، و سپس نشستم به قدری که ملول شدم ، و پس از آن ایستادم به قدری که همانند مرتبه اول خسته شدم ، و سپس بازنشستم به قدری که ملول شدم .

و سپس ایستادم و ردای خود را جمع کردم ، و عرض کردم : ای امیر مؤ منان ! من از طول این قیام بر شما شفقت آرودم ، آخر یک ساعتی استراحت نمایید و سپس ردا را به روی زمین گستردم تا آن حضرت به روی آن بنشیند . حضرت فرمود : ای حبه این قیام و وقوف نبود مگر تکلم با مؤ منی و یا مؤ انست با او .

عرض کردم : ای امیر مؤ منان ! آیا مردگان هم تکلم و مؤ انست دارند ؟

فرمود : بلی اگر پرده از جلوی دیدگان تو برداشته شود آنها را می بینی که حلقه حلقه نشسته و گفتگو دارند .

عرض کردم : آیا آنها اجسامی هستند یا ارواحی ؟

حضرت فرمود : بلکه ارواح هستند و هیچ مؤ منی در زمینی از زمینهای دنیا نمی میرد ، مگر آن که به روح او

گفته می شود که به وادی السلام ملحق شود و وادی السلام بقعه ای از بهشت عدن است . ( 66 )

احیای اموات

57 - زنده شدن ام فروه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه