320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 68

صفحه 68

از این رو وارد مسجد شد و او را کشت و جریان را به عمر گفتند .

عمر گفت : اشتباه کردی . ابولؤ لؤ به من ضربت زد و هرمزان غلام علی ( ع ) است .

سپس وصیت کرد ، عبیدالله را قصاص کنند . اما وقتی عمر از دنیا رفت و عثمان خلیفه شد ، عبیدالله را قصاص نکرد .

علی ( ع ) فرمود : اگر من خلیفه می شدم ، او را می کشتم . وقتی که عثمان کشته شد ، عبیدالله به سوی معاویه فرار کرد . و در جنگ صفین در حالی که دو شمشیر حمایل داشت ، علی ( ع ) او را کشت . ( 81 )

72 - اسلام یونانی

به همان سند از حضرت عسکری ( ع ) در همان حدیث یونانی روایت کرده که به علی ( ع ) گفت : من از تو دور می شوم و تو مرا بخوان ، و من اجابت نمی کنم ( و نمی آیم ) پس اگر مرا ( بدون اختیار ) نزد خود آوردی این نشانه است ( بر صحت عقیده شما ) .

حضرت فرمود : ( اگر چنین کنم ) این تنها برای تو نشانه است ، چون که تو از حال خود با خبری که

امر مرا رد نکرده ای ، و من اختیار تو را گرفته ام بدون این که جایی از تو را گرفته باشم که جایی از تو را بگیرد ، یا کسی بدون گفته من جایی از تو را گرفته باشد و بی اختیار تو را کشیده باشد ، و فقط به قدرت قاهر خداوند بوده ، و ممکن است ( بعدا ) تو یا دیگری ادعا کند که ما باهم توطئه کرده ایم ، پس اگر می خواهی نشانه طلب کنی چیزی بطلب که برای همه اهل عالم نشانه باشد .

یونانی گفت : اگر اختیار طلب را به دست من بدهی من می خواهم که اجزای این درخت خرما را جدا و متفرق کنی ، و آنها را از هم دور کنی ، و سپس آنها را جمع کنی و به حالت اول برگردانی .

فرمود : این ( خوب ) نشانه ای است ، تو قاصد منی به سوی این درخت ، پس به او بگو : وصی محمد پیغمبر خدا اجزای تو را امر می کند که از هم جدا شوند ، یونانی رفت و سخن را به درخت گفت ، و اجزای آن جدا و ریز ریز پراکنده و ذره ذره شد به طوری که هیچ اثری از آن دیده نشد تا این که گویا هرگز درخت خرمایی آن جا نبوده و یونانی بدنش لرزید و گفت : ای وصی محمد ( ص ) خواهش اول مرا بر آوردی ، پس خواهش دیگرم را هم برآور ، و آن را امر کن که اجزایش مجتمع شود و به حالت اول برگردد .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه