320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 72

صفحه 72

آری این نان خشک در ظاهر است ، و آن غذاهای متنوع در باطن است ، سوگند به خدا کار ما همین گونه است . ( 86 )

77 - سبز شدن درخت گلابی

حارث روایت کرده که گفت : با امیرالمؤ منین ( ع ) رفتیم تا به عاقول ( نام زمینی است ) رسید ، و تنه درختی دید که پوستش ریخته بود و چوبش مانده بود ، پس دستش را به آن زد و فرمود : به اذن خدا سرسبز و میوه دار ( به حال اول ) برگرد ، ناگاه درخت را دیدم که با شاخه هایش به جنبش آمد و میوه اش گلابی بود ، و چیدیم ، و خوردیم ، و با خود برداشتیم ، چون فردا صبح شد و صبح کردیم باز دیدیم سبز است ، و گلابی دارد . ( 87 )

78 - دیوار به سبب علی ( ع ) طلا می شود

نقل است از ریاحی در بصره که روزی حضرت امیر ( ع ) وارد منزل شدند در حالی که گرسنه بودند و حضرت فاطمه ( س ) نیز اظهار داشتند که طعامی در منزل موجود نیست .

پس حضرت عبای خود را نزد یهودی که در همسایگی آنها منزل داشت گرو گذاشته و مقداری جو گرفتند . چون امیرالمؤ منین ( ع ) به راه افتادند رو به منزل خود ، یهودی حضرت را صدا زد و گفت : قسم می دهم شما را صبر کنی تا از شما مسئله ای بپرسم .

سپس گفت : پسر عموی شما ( یعنی پیغمبر اسلام ( ص ) ) گمان می کند اینکه او حبیب خدا و اشرف انبیا است چرا سؤ ال نمی کند از خدای تعالی که شما را بضاعتی بدهد از این فقر و فاقه که در آن هستی نجات یابید ؟

چون کلام یهودی به آن جا رسید علی (

ع ) سر مبارک به زیر انداخت و تامل فرمود ، بعدا سر بلند کرد و فرمود : ای برادر یهودی به خدا قسم از برای خداوند بندگانی است که اگر از خدا تقاضا کنند که این دیوار را برای آنها طلا کند البته خواهد کرد ، ناگاه دیوار به تلالو درآمد و می درخشید و طلای خالص شد .

در این هنگام علی ( ع ) اشاره کرد به دیوار و فرمود : قصد نداشتم تو را ، خواستم مثلی زده باشم .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه