320 داستان از معجزات و کرامات امیر المومنین علی علیه السلام صفحه 90

صفحه 90

هنگامی که پسر زیاد مختار را طلبید تا بکشد بلافاصله نامه ای از یزید رسید که مختار را آزاد کن و آسیبی به او مرسان . عبیدالله طبق دستور ، مختار را آزاد کرد و فرمان داد تا میثم را به دار بیاویزید ، در راه مردی با میثم ملاقات کرده گفت : بی جهت به قتل تو حکم کرده زیرا از کشتن تو فایده ای حاصل نمی شود .

میثم لبخندی زده گفت : من برای

این درخت خرما آفریده شده و او را برای من پروریده اند . چون او را به چوب دار آویختند و مردم در کنار خانه عمرو بن حریث اطراف او گرد آمدند ، عمرو گفت : سوگند به خدا او همواره می گفت : مجاور تو خواهم شد ، آن گاه به کنیزش دستور داد زیر آن درخت را جاروب کرده آب بپاشد و مجمره عودی حاضر نماید .

میثم در همان حال ، فضایل بنی هاشم را نشر می داد ، به ابن زیاد اطلاع دادند که این جوان شما را رسوا کرد ، وی برآشفته فرمان داد تا دهنه به دهان او بزنند و او نخستین آفریده مسلمان بود که بر دهان او لجام زدند .

کشتن میثم ده روز پیش از ورود حضرت امام حسین ( ع ) به عراق بود . روز سوم که از دار کشیدن وی گذشت او را با نیزه زدند میثم تکبیر گفت و در آخر روز دهان و دماغ او خون آلود شد . ( 105 )

93- پیشگویی علی از شهادت میثم تمار

میثم تمار می گوید : روزی ، علی ( ع ) به من گفت : ( وقتی زنازاده بنی امیه به تو بگوید از من برائت بجویی چه می کنی ؟ ) .

گفتم : ( تبری نمی جویم ) .

فرمود : پس در آن هنگام تو را می کشد و به دار می آویزد ) .

گفتم : ( مقاومت می کنم و این در راه خدا کم است ) .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه