دل آرام : کراماتی از امام زمان علیه السلام صفحه 2

صفحه 2

مگر تو چقدر خون در بدن داری که هر دقیقه این قدر بیرون می ریزد؟

بی خود دست هایت را به هم می مالی. هوا سردتر از این حرف هاست. چای را چرا روی زمین می ریزی؟ نمی توانی حتی لیوان چای را در دستانت نگه داری.

تو که نمی توانی برای خودت لباس تهیّه کنی، لباست را هم از آن ها گدایی کن. چرا خجالت می کشی؟ تقدیر تو این است که در فقر و بیماری باشی.

تو را که به مسجد راه نمی دهند، اینجا چه می کنی؟

چهل شب چهارشنبه است که به اینجا آمده ای بلکه فرجی شود.

چهل شب چهار شنبه است که از این دکّه سوت و کور، هی مسجد را می پایی و منتظر می مانی، بلکه فرجی شود. الان چند ساعت است که اینجا نشسته ای مرد؟ اَه باز هم این خون لعنتی.

چقدر هوا سرد است! سرما در چهار ستون بدنت نفوذ کرده. اگر کسی اینجا بود و به هم خوردن این دندان ها را می دید، دلش به حالت می سوخت.

پس کجاست، نجات بخش تو؟

- کجاست منجی همه؟ کجاست طبیب بیماران؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه