- مقدمه 1
- شفای پسر بچه فلج 3
- شفای سرطانی 5
- شفای مفلوج و سفارش به دعای فرج 7
- شفای مسموم در حال مرگ 9
- دعا برای فرزندار شدن 11
- شفای مجروح و معلول مغزی 12
- شفای مجروح و معلول جنگی 14
- زنده شدن دختر سه ساله 16
- شفای سرطانی 18
- شفای ضایعه نخاع کمر 20
- شفای بیماری کلیه 22
- شفای ناراحتی اعصاب و روان 24
- شفای لال 26
- شفای پسر بچه مبتلا به بیماری قلبی 28
- مشکل خرید خانه 30
- شفای پیوند انگشتان 32
- شفای بیمار 33
- شفای سوختگی 34
- عنایت حضرت به زوّار خود 36
- رفع مشکلات 39
- نجات از چنگ مأموران رضاخان پهلوی 43
- شفای کسی که لال شده بود 46
- شفای دست های فلج شده 47
- شفای زن سرطانی 50
- شفای پسر بچه سنّیِ حنفی 52
- نذر چهل شب چهار شنبه 58
- نیمه شعبان و مسجد مقدّس جمکران 63
- شفا در جمکران 67
- انفجار مهیب 70
- حج به یاد ماندنی 72
- هدیه ای سبز 80
- شفای بیمار سرطانی در شب پانزدهم شعبان 83
- توجّه امام زمان علیه السلام به زائران امام رضا علیه السلام 88
- گریه های امام زمان علیه السلام 92
- علیکم بالشّیخ عبدالکریم! 94
- توسّل در مسجد مقدّس جمکران 96
- یک معجزه در عالم پزشکی 98
- در تنگنای اسارت 101
- شفای سکته مغزی در نیمه شعبان 109
- حتما تو را به مسجد آقا می برم! 112
- فرازهایی از توقیعات مقدّس 121
- آگاهی بر امور شیعیان 122
- یادآوری و رسیدگی 123
- اداء حقوق الهی 124
- لزوم محبّت 124
- سعادت دیدار 125
- کیفیت بهره وری 126
- علّت غیبت 126
- داعیه داران دروغین 127
- نگهداری حق 128
- حقّ امام زمان علیه السلام 128
- نشانه قیام 129
- رابطه آفرینش و روزی بخشی خداوند با امام زمان علیه السلام 130
- زنان در بهشت 130
- اُلگو، فاطمه زهراء علیهاالسلام 131
- زمین و حجّت خدا 131
- راویان حدیث 131
- بردباری 132
- وقت ظهور 132
- فرجام کار 132
- ما و یاری دوستانمان 133
- أنا بقیه اللّه 133
- یاور مردم 133
- پیامبران و امّتها 134
- دعای حضرت برای یارانش 135
- دعا 136
تو اخلاص می ورزد، و به سببِ محبّت و ولای تو به خدا تقرّب می جوید و از دشمنانت بیزار است؛ سلام کسی که قلبش از مصیبت تو جریحه دار، و اشکش به هنگام یاد تو چونان سیل، جاری است؛ سلام کسی که - در عزای تو - دردمند و غمگین و سرگشته و بیچاره است؛ سلام کسی که اگر با تو در کربلا می بود، با جانش در برابرِ تیزیِ شمشیرها از تو محافظت می نمود، و نیمه جانش را در دفاع از تو به دست مرگ می سپرد، و در پیشگاه تو جهاد می کرد، و تو را علیه ستم کنندگانِ بر تو یاری می داد و جان و تن و مال و فرزندش را فدای تو می نمود، و جانش فدای جان تو و خانواده اش سپر بلایِ اهل بیت تو می بود. پس اگرچه زمانه مرا به تأخیر انداخت و مقدّرات الهی مرا از یاریِ تو بازداشت و نبودم تا با آنان که با تو جنگیدند بجنگم و با کسانی که با تو دشمنی ورزیدند به ستیز برخیزم، در عوض، از روی حسرت و تأسّف و اندوه بر مصیبت هایی که بر تو وارد شد، صبح و شام نالانم و به جای اشک برای تو خون گریه می کنم، تا زمانی که از سوزِ مصیبت و گلوگیری حزن و اندوه، زندگی ام به پایان رسد.
آگاهی بر امور شیعیان
«نَحْنُ وَإنْ کُنّا ثاوینَ بِمَکانِنَا النّائی عَنْ مَساکِنِ الظّالِمینَ - حَسَبَ الَّذی أَراناهُ اللّهُ تعالی لَنا مِنَ الصَّلاحِ وَلِشیعَتِنَا الْمُؤْمِنینَ فی ذلِکَ ما دامَتْ دَوْلَهُ الدُّنْیا لِلْفاسِقینَ - فَإِنّا نُحیطُ عِلْماً بِأَنْبائِکُمْ، وَلایَعْزُبُ عَنّا شَیْءٌ مِنْ أَخْبارِکُمْ، وَمَعْرِفَتُنا
بِالذُّلِّ الَّذی أَصَابَکُمْ مُذْ جَنَحَ کَثیرٌ مِنْکُمْ إلی ما کانَ السَّلَفُ الصّالِحُ عَنْهُ شاسِعاً،