کرامات حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف صفحه 44

صفحه 44

متوسل شوی.

آقای حاج شیخ عبداللّه مهرجردی به قم می آیند و به مسجد جمکران می روند و متوسل می شوند. در نتیجه، خواب می بینند که در مسجد یا حیاط آن هستند و علی الظاهر خادمه ای به ایشان می گوید که حضرت حجت علیه السلام در همین مجاور مسجد تشریف دارند و حاج شیخ مزبور را خدمت امام علیه السلام راهنمایی می نماید. می گفت: در آن حال سیگار هم نکشیدم که خدمتشان رسیدم و عرض ادب و سلام کردم و در ضمن، اطراف مسئله شرب تتن که اصولیین و اخباریین در حرمت و حلیّت آن اختلاف دارند، خدمتش صحبت کردم. البته مقصود من اظهار فضل بود که مثلاً آقا بداند که من اهل فضل و تحصیل هستم. مثل این که آقا خیلی این اصلِ مثبت را تحویل نگرفت. یادم نیست خود آقا، یا من، صحبت معافیت از نظام را پیش کشیدیم که فرمود: ما آن را تقریبا درست کردیم. از خواب بیدار شدم. از سابق یک معافیت یک ساله به عنوان مرض یا عذر دیگر که یادم نیست، داشتم. هر موقع که نیاز به نشان دادن می افتاد، همان برگ موقت که مدت ها وقتِ آن تمام شده بود را نشان می دادم و رفع گرفتاری می شد. تا چند سال این طور بود تا آن که مشمول بخشودگی گردید. چون رسم این بود که مثلاً بعد از ده سال، متولدین ده سال قبل را که به عللی موقّت از قبیل مرض یا کفالت به نظام نیامده بودند، معاف می کردند و این اعجاز است. برای آن که اولاً برگ دولتی که بی تاریخ نیست و با یک نظر معلوم می شود که وقت آن گذشته است و اگر بر فرض محال هم بی تاریخ باشد، مأمور می گوید که این برگ اعتبار ندارد. گذشته

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه