برگی از فضایل و کرامات اهل بیت علیهم‌السلام صفحه 125

صفحه 125

نسخه امام هشتم

در زمان امامت حضرت رضا (ع) ، یکی از شیعیان با کاروان خراسان به سوی «کرمان» می‌رفت. در راه، گروهی از راهزنان به کاروان حمله کردند و او را به خیال اینکه ثروتمند است، گرفتند و با خود بردند تا آنچه دارد، از او بگیرند. او را میان برف انداختند و دهانش را پر از برف کردند و شکنجه دادند تا محل ثروت خود را نشان دهد. آن‌گاه رهایش کردند. او بر اثر آن شکنجه‌ها از ناحیه دهان، آسیب سختی دید و زبان و لب‌هایش زخم و شکاف برداشت. با این حال، به خراسان بازگشت، ولی هر چه مداوا کرد، خوب نشد. شنید که حضرت رضا (ع) در «نیشابور» است. در عالم خواب، شخصی به او گفت: «نزد امام برو تا تو را در مورد درمان بیماری راهنمایی کند» . در عالم خواب، خود را به امام رسانید و ماجرا را بیان کرد. حضرت رضا (ع) فرمود: «مقداری زیره کرمان را با آویشن و نمک مخلوط کن و بکوب و روی زخم دهان بگذار. دو سه بار این کار را تکرار کن، خوب می‌شوی» . او از خواب بیدار شد و به آنچه در خواب

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه