برگی از فضایل و کرامات اهل بیت علیهم‌السلام صفحه 126

صفحه 126

دیده بود، اهمیت نداد و به نیشابور رفت تا به محضر امام شرف‌یاب شود. به او گفتند که حضرت اکنون در «کاروان‌سرای سعد» است. او به آنجا رفت و ماجرای زخم دهان خود را بازگو کرد و گفت: «به قدری دهانم آسیب دیده است که با زحمت و سختی حرف می‌زنم. دوایی را به من نشان بدهید تا با آن خود را درمان کنم» . امام رضا (ع) فرمود: «مگر آن دوا را در عالم خواب به تو معرفی نکردم؟ برو به همان دستور عمل کن» . او عرض کرد: «آن دستور را بار دیگر برایم بیان کنید» . امام همان دستور را تکرار کرد. او دستور را انجام داد و سلامتی خود را بازیافت.(1)

برکت لباس امام رضا (ع)

«دِعبِل خُزاعی» ، شاعر متعهّد و آگاه، وقتی قصیده شورانگیز خود را در حضور امام رضا (ع) خواند، لباسی از آن حضرت (برای تبرک) خواست. امام رضا (ع) نیز یکی از لباس‌های خود را به او داد. وقتی دِعبِل از خراسان به وطن خود (شوش) برگشت، کنیزی داشت که بسیار به او علاقه‌مند بود. دید زخم جان‌کاهی در چشم‌های او پدید آمده است. پزشکان پس از معاینه چشم کنیز چنین نظر دادند: «در مورد چشم راست او، ما قادر به معالجه نیستیم و راهی برای بهبود آن نمی‌یابیم. در مورد چشم چپ او، به درمان می‌پردازیم و امیدواریم که سلامتی خود را بازیابد» . دِعبل از این پیشامد، سخت ناراحت و غمگین شد و بسیار گریست.


1- عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج ٢، ص ٢١؛ داستان دوستان، ج ۵، صص ٢١٢ - ٢١۴.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه