برگی از فضایل و کرامات اهل بیت علیهم‌السلام صفحه 152

صفحه 152

فزون شده است. من نیز امامت کسی را که از دلم آگاه بود، پذیرفتم و شیعه شدم»(1)

خبر دادن از مرگ واثق و خلافت متوکل

«خَیران اَسباطی» در زمینه آگاهی امام از اسرار می‌گوید: «نزد اباالحسن‌الهادی (ع) در مدینه رفتم و خدمت ایشان نشستم. امام پرسید: از واثق (خلیفه عباسی) چه خبر داری؟ گفتم: قربانت شوم! او سلامت بود و ملاقات من با او از همه بیشتر و نزدیک‌تر است. با این حال، الآن حدود ده روز است که او را ندیده‌ام. امام فرمود: مردم مدینه می‌گویند: او مُرده است. گفتم: ولی من از همه او را بیشتر می‌بینم و اگر چنین بود، من هم باید آگاه می‌بودم. ایشان دوباره فرمود: مردم مدینه می‌گویند او مرده است! از تأکید امام بر این کلمه فهمیدم منظور امام از مردم، خودشان هستند. سپس فرمود: جعفر (متوکل عباسی) چه؟ عرض کردم: او در زندان و در بدترین شرایط است. فرمود: بدان که او هم اکنون خلیفه است. سپس پرسید: «ابن‌زیات»(2)(وزیر واثق) چه شد؟ گفتم: مردم، پشتیبان او و فرمانبردارش هستند. امام فرمود: این قدرت برایش شوم بود. پس از مدتی سکوت، فرمود: دستور خدا و فرمان‌های او باید اجرا شوند و گریزی از


1- سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج ٢، ص ٢۴٠.
2- او وزیر معتصم و واثق بود که مخالفان را در تنوری می‌انداخت که کف آن میخ‌های آهنی بزرگی قرار داشت. مردم به شدّت از او متنفّر بودند. متوکل بعد از به قدرت رسیدن، او را در همان تنور انداخت؛ مروّج الذهب و معادن الجوهر، علی بن حسین مسعودی، برگردان: ابوالقاسم پاینده، ج ٢، ص ۴٨٩.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه