برگی از فضایل و کرامات اهل بیت علیهم‌السلام صفحه 18

صفحه 18

شاهدی از غیب

پیامبر (ص) از «حارث‌بن‌نعمان فهری» برای امام علی (ع) بیعت گرفت. حارث خشمگین شد و به سوی پیامبر آمد و بانگ برآورد: «ای محمد! ما را امان دادی که گواهی دهیم خدایی جز الله نیست و تو فرستادیۀ خدایی؛ پذیرفتیم و ما را امان دادی که روزانه پنج نماز بگزاریم، زکات دهیم، یک ماه روزه بداریم و حج گزاریم، پذیرفتیم. سپس خشنود نشدی تا آنکه دست پسرعمویت را بالا بردی و او را بر ما برتری دادی و گفتی: هرکه من مولای اویم، پس علی مولای اوست. آیا این از سوی توست یا پروردگار؟» پیامبر با آزردگی به او پاسخ داد: «سوگند به او که خدایی جز

او نیست، این از سوی خداست» .

سپس آن فرومایه، با خشم از نزد پیامبر بازگشت و درحالی‌که بر امام حسادت می‌کرد، گفت: بار خدایا! اگر آنچه محمد می‌گوید، راست است، از آسمان بر ما بارانی از سنگ فرو فرست یا به عذابی دردناک، گرفتارمان ساز» .

حارث درحالی‌که از خشم برافروخته بود، در راه خود می‌رفت که پروردگار به دست فرشتگانش، سنگی بدو زد که بر فرق سرش خورد و پیکر بی‌جانش بر زمین افتاد و خداوند این آیه را بر پیامبرش نازل کرد: ( سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ) ؛ «تقاضا کننده‌ای تقاضای عذابی کرد که انجام می‌گیرد» . (معارج: ١)(1)


1- موسوعة الغدیر، علامه امینی، ج١، ص٢۴٠؛ با اندکی تصرف علامه منابعی که این داستان را یاد کرده‌اند، آورده است.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه