برگی از فضایل و کرامات اهل بیت علیهم‌السلام صفحه 76

صفحه 76

این دیوار تکیه داده بودم، در حالی که غمگین بودم. ناگاه دیدم مردی خوش‌چهره و خوش‌لباس روبه‌رویم ایستاده است و به من نگاه می‌کند. آن‌گاه به من گفت: ای علی بن الحسین، چرا تو را ناراحت می‌بینم؟ آیا برای دنیاست [که ناراحتی ندارد؛ زیرا] روزی آن آماده است و نیکوکار و بدکردار از آن برخوردارند. گفتم: بر آنچه تو می‌گویی، ناراحت نیستم. گفت: آیا بر آخرتی که وعده درستی است و مالک قاهری در آن حکم می‌کند، ناراحتی؟ گفتم: بر این موضوع نیز آنچنان که تو می‌گویی، ناراحت نیستم. پرسید: پس برای چه چیز ناراحتی؟ گفتم: از فتنه فرزند زبیر [که جامعه را به آشوب کشیده] می‌ترسم. گفت: ای علی! آیا کسی را دیده‌ای که از خدا چیزی بخواهد و به او ندهد؟ گفتم: نه. سپس آن مرد از دیده‌ام غایب شد و به من گفته شد: ای علی! این مرد خضر (نبی) بوده است. در این روایت نیامده است که خضر (ع) چیزی به علی بن الحسین (ع) آموخت، بلکه خضر می‌دانست که آن حضرت همچون او اسم اعظم را می‌داند. از این رو، به او تسلی داد و فرمود که دعا کند.(1)

شفای بیمار

«حبّابه والبیه» در حالی که می‌گریست، نزد علی بن حسین (ع) آمد. وقتی آن حضرت سبب گریه‌اش را از او پرسید، گفت: «فدایت شوم! اهل


1- حلیة الاولیاء، ابونعیم احمد اصفهانی، ج ٣، ص ١٢۵؛ تاریخ دمشق، ابن عساکر دمشقی شافعی، ج ۴١، ص ٣٨٣؛ مجمع الاحباب، محمد بن حسن واسطی، ج ٢، ص ١٨٣.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه