برگی از فضایل و کرامات اهل بیت علیهم‌السلام صفحه 95

صفحه 95

تشتی از بوی خوش حاضر کردند. آن‌گاه غالیه(1)و عنبر از آن تشت بر می‌داشت و به محاسن حضرت می‌مالید. . . . پس حضرت بلند شد و برگشت. در پی او رفتم و گفتم: ای پسر پیامبر! شما را من نزد منصور آوردم و شکی نداشتم که او قصد کشتن شما را دارد، ولی اکنون او این‌گونه با احترام با شما برخورد کرد. من دیدم شما وقت داخل شدن، چیزی زیر لب زمزمه می‌کردید، آن، چه دعایی بود؟ حضرت فرمود: گفتم: « اللّهُمَّ احْرُسْنی بِعَینِکَ الَّتی لا تَنامُ. . .»(2)

خبر دادن از نیت فرستاده منصور

«صَفوان بن یحیی» می‌گوید: «جعفر بن محمد بن اشعث به من گفت: می‌دانی چرا ما شیعه شدیم با آنکه از این مذهب، سخنی نزد ما نبود و آنچه دیگران در این باره می‌شناختند، نمی‌شناختیم؟» گفتم: «جریان چیست؟» گفت: «روزی منصور دوانیقی از پدرم خواست مردی هوشیار و زیرک برای انجام مأموریتی ویژه معرفی کند. پدرم، دایی خود را معرفی کرد. منصور او را احضار کرد و پولی به او داد و گفت: به مدینه برو و با عبدالله بن حسن بن الحسن و گروهی از خویشاوندانش و از جمله جعفر بن


1- بوی خوش مرکب از مشک و عنبر و رنگ سیاه که موی را بدان خضاب می‌کنند. فرهنگ معین .
2- تهذیب الکمال، جمال الدین مزی، ج ٣، صص ۴٣٠ و ۴٣١؛ العقد الفرید، احمد بن محمد بن عبد ربّه اندلسی، تحقیق: عبدالمجید حسینی، ج ٢، صص ٣۴ و ٣۵ با اندکی اختلاف ؛ سیراعلام النبلاء، شمس الدین ذهبی، ج ۶، صص ٢۶۶ و ٢۶٧.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه