شفا و حاجات در پرتو کرامات: کراماتی از سیدالشهداء و باب الحوائج ابوالفضل علیه السلام و ... صفحه 68

صفحه 68

طرف دیگر روانه شد، به او گفتند چرا جلو نرفتی که چادر را بگیری؟! حاج فخر گفت: او را به مرد بزرگی حواله کرده است، ابوالفضل(علیه السّلام) خودش مشکل را حل می کند. آن پلیس پاسبان که با حال غرور ایستاده و به تفنک خود تکیه داده بود و مردم مسلمان در آن صحنه نگران و ناراحت بودند ناگهان پای پاسبان به ماشه ی تفنگش خورد و تیری از آن شلیک شد و به چانه ی آن خبیث اصابت کرد و نقش زمین شد آن خانم با اشک جاری و سر برهنه دوید و چادرش را گرفت.(1)

با دیدن این کرامت باب الحوائج اشک چشمان دلباختگان آن حضرت جاری شد.

ای یاور درماندگان ابالفضل

ای حامی بیچارگان ابالفضل

ای یاد گار مرتضی ابالفضل

ای وارث شیر خدا ابالفضل

ای کاشف الکرب حسین زهرا

ای ساقی لب تشنگان طاها

درد همه بیچاره گان دوا کن

هم حاجت درماندگان رواکن.

حرم ابی الفضل(علیه السّلام)محل دفن هرکس نیست

«حجه الاسلام و المسلمین سید حسین فالی» از جد مادری خویش نقل کرده است: در ابتدایی جوانی روزی در صحن حرم مطهر حضرت ابی الفضل


1- چهره ی درخشان: ج 1، ص 595 ، آثار و برکات امام حسین: 106.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه