شفا و حاجات در پرتو کرامات: کراماتی از سیدالشهداء و باب الحوائج ابوالفضل علیه السلام و ... صفحه 95

صفحه 95

ناگهان منظره ای در برابر چشمم آشکار شد دیدم همین خواهرم بر بالای تپه ای رفت ورو به بارگاه حضرت عباس(علیه السّلام) کرد و با گیسوی پریشان و دیده ی گریان گفت: « یا ابالفضل! از خدا بخواه که برادرم را شِفا عنایت کند.» آنگاه دیدم دو بزرگواری به بالین من آمدند، یکی به دیگری گفت: برادرم حسین! این خانم مرا وسیله ی شِفای برادرش نموده است از خدا بخواهید که او را شِفا بدهد! امام حسین(علیه السّلام) گفت: برادرم عباس! کار از کار گذشته است، این شخص باید از دنیا برود، دیدم خواهرم دومین بار و سومین بار تقاضایی عنایت ابوالفضل(علیه السّلام) را کرد.

در این وقت دیدم حضرت عباس با دیده ی اشکبار به امام حسین(علیه السّلام) گفت: برادرم از خدا بخواهید که این بیمار شِفا یابد و گرنه لقب «باب الحوائجی» را از من بردارید!

آن وقت امام حسین(علیه السّلام) با توجه کامل فرمودند: ای برادر خدایت سلام می رساند و می فرماید:«این لقب برازنده ی توست و تا قیامت پابرجاست، ما به احترم تو این بیمار را شِفا دادیم!» در آن لحظه سلامتی خود را باز یافتم! از آن تاریخ به بعد این خواهرم به هر کسی که ارادت خاصی پیدا کند و مقام نورانی او در قلبش جا بگیرد، «خَادِمُ العَبَّاس می خواند».(1)

شِفای کودک با توسل به ابی الفضل(علیه السّلام)

سید جلیل القدر «حاج سید محمد علی ضوابطی» می فرمود: من با خانواده و فرزند زاده ام به زیارت عتبات عالیات مشرف شدیم. نوه ی چهار ساله ام که همراه ما بود بیمار شد و حال او وخیم شد و به حال بی هوشی افتاد.


1- الوقایع و الحوادث: ج 3 ، ص 36 و قیام حق: ص 148 و چهره ی درخشان: ج 1 ، ص 315 و کرامات العباسیه: ص 121.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه