می کند. آنقد آبی که آسمان به تو رشک می برد. می دانی!ِ آیینه نگاهت همیشه شفاف و زلال است و دست هایت همیشه پاک ومنزه.
وقتی با آهنگ نجابت و وقار پنجره دلت را به سمت زندگی امروز می گشایی، پروانه های صداقت و راستی روی گل های نجیب زندگی ات می نشیند. آنوقت عطر سربه زیر آیه های احساست، کوچه ی امروز را سرشار می کند.
تو خوب می دانی آراستن و آراستگی مثل شکوفه های دامن بهار، مثل رنگین کمان و مثل شمع دانی های روی برف، چشم را به تماشا دعوت می کند وخوب تر می دانی که شبنم اگر روی لطافت گل بنشیند، چه تصویر بدیعی خلق می کند و چه چشم ها را مسحور خویش. وشاید این است که عمر گل به چشم بر هم زدنی می ماند.