- طلیعه 1
- انگیزه، در رسالت قلم! 2
- اشاره 6
- بخش اول:ابوطالب اسوه مقاومت وپایمردی 6
- نام و القاب ابوطالب علیه السلام 7
- اشاره 7
- فصل اول 7
- پدر و مادر ابوطالب 9
- ولادت ابوطالب 9
- افتخار کفالت 11
- فاطمه بنت اسد 13
- فرزندان ابوطالب 14
- وفات ابوطالب 15
- مزار ابوطالب 16
- سال حزن 16
- فصل دوم 18
- اشاره 18
- مقدمه 18
- 1. کانون گرم و کودک بی پناه 19
- 2. ابوطالب، تنهاترین حامی 21
- اشاره 21
- 1 _ 2 : پایمردی در حراست از جان پیامبر 22
- 2 _ 2 . مشاور فرهیخته 23
- 3 _ 2 . نخستین گام پیروزی در سایه مقاومت ابوطالب 25
- 4 _ 2 . شکایت قریش و عکس العمل ابوطالب علیه السلام 26
- 5 _ 2 . خون بهای محمد صلی الله علیه و آله 28
- 6 _ 2 . بسیج عمومی و عزم پولادین ابوطالب علیه السلام 29
- 7 _ 2 . تکذیب و تصدیق! 31
- 8 _ 2 . قطعنامه ای ننگین و دژ مقاومت 33
- فصل سوم 37
- 1. آزارِ بستگانِ مسلمان 37
- اشاره 37
- 2. اشرار قریش و عثمان بن مظعون 38
- 3. بیمه شدن پناه جویان حبشه 39
- اشاره 41
- 4. دعوت نجاشی به اسلام 41
- 1 - 4 . اعتراض اهالی حبشه 43
- 2 - 4 . رسول خدا و نماز برای نجاشی 43
- 3 _ 4 . استغفار برای نجاشی 44
- بخش دوم:ابوطالب ، تجلی ایمان 46
- اشاره 46
- مقدمه 47
- مفهوم واژه ایمان و کفر 48
- فصل اول 54
- اشاره 54
- 1. نعمت شفاعت و ابوطالب 54
- 2. نور ابوطالب در بهشت 57
- 4. محکم ترین دفاع از ابوطالب 59
- 3. ابوطالب و بت پرستی 59
- امام باقر علیه السلام 61
- امام سجاد علیه السلام 61
- موضع گیری امامان دیگر 61
- ضحضاح و تکذیب امام صادق علیه السلام 63
- واکنش امام رضا علیه السلام 64
- 5. شهادت ابن عباس 66
- 6. ابوطالب، ایفاگر نقش اصحاب کهف 67
- 7. شهادت به صداقت و رسالت رسول خدا 69
- 8. اسلام آوردن به زبان حبشه 70
- 9. دعای شِفا 71
- 11. جزای خیر 72
- 10. رجاء کل خیر! 72
- 12. ابوطالبِ موحد 74
- 13. بی یاوری 75
- 14. نماز جماعت 76
- 15. «اشعار» و «رفتار»، پنجره ای به سوی ایمان! 78
- 16. از بعثت 79
- اشاره 80
- فصل دوم 80
- 1. راستگویی و صداقت 81
- 2. دروغ هرگز 82
- 3. بی مانند 83
- 4. درخت آسمانی 85
- 5. درد فراق و اتمام حجت بر قریش! 86
- 6. تصدیق در میدان عمل! 87
- 7. بشارت به رسالت! 89
- 8. استشهاد رسول خدا به اشعار ابوطالب 90
- 9. ابوطالب و نشانه های خارق العاده 92
- اشاره 92
- 1_9 . نظاره گر ستایش عبدالمطّلب 93
- 2 _ 9 . مجد محمد صلی الله علیه و آله از نگاه عبدالمطّلب 94
- 3 _ 9 . گواهیِ راهب به رسالت محمد 95
- 4 _ 9 . تا طلوع 95
- 5 - 9 . از غذا 96
- 7 _ 9 . مدال افتخار کفالت فرستاده خدا 97
- 6 _ 9 . شاهد طلبِ باران 97
- 9 _ 9 . شنود اسرار جدید از بُحیرا 100
- 8 _ 9 . تو مبارک هستی 100
- 10. به محاکمه کشیدن وجدان قریش 104
- 10 _ 9 رهایی از تشنگی 104
- اشاره 107
- 11. مباهات به پدر 107
- 1 _ 11 . برتری ابوطالب بر عفان 108
- 2 _ 11 . ابوطالب و ابوسفیان 109
- 3 _ 11 . ذریه ابراهیم علیه السلام 111
- 4 _ 11 . حاضر جوابی عقیل 113
- اشاره 116
- 12 - واپسین کلام 116
- نقد و تحلیل 119
- اشاره 128
- 13. جلوه ایمان در زبان شعر 128
- 1 _ 13 . ایثار علی 129
- 2 _ 13 . مدح پیامبر صلی الله علیه و آله ، در قصیده لامیه 130
- 3 _ 13 . خطاب به نجاشی 131
- 4 _ 13 . هشدار به بنی کعب 132
- 5 _ 13 . محمد مصطفی 133
- 6 _ 13 .برترین دین 134
- اشاره 136
- فصل سوم 136
- 1. اعتقاد درونی 138
- 2. مصلحت اهم یا تقیه؟ 140
- چکیده 146
- کتاب نامه 147
مسلمانان بیش از پیش دشوار شد. هنگامی که ابوطالب از تصمیم سرانِ قبایل با خبر شد، بنی هاشم را فرا خواند و در اجتماع آن ها اعلام کرد: «کسی حق ندارد رسول خدا و مسلمانان را بیازارد و از قریش پیروی کند»(1)؛ همه جز ابولهب قبول کردند؛ آن گاه در وصف آن ها اشعار زیر را انشا کرد:
«دیدم قومی بی مروت و بی انصاف را که چگونه هر دوستی و پیوندی را بریدند، و دشمنی و عنادشان را بر ما آشکار ساخته، و از دشمنان پیروی کردند. و ما از هر سرزنش کننده و هر بدی که بر باطل باشد، به پروردگار انسان پناه می بَریم»(2).
از تاریخ صدر اسلام چنین بر می آید: تا زمانی که تعداد مسلمانان اندک بود، ادامه حیات تا حدودی در مکه امکان داشت، اما همین که از یک سو: بر تعداد پیروان قرآن افزوده شد، به همان اندازه فشارهای سران کفر رو به فزونی گذاشت و از سوی دیگر: در توانِ ابوطالب نیز نبود که در برابر قریش، قد عَلَم کند و درایت وی و سیاست روز، نیز آن را نمی پسندید. این جا بود که رسول خدا دستور مهاجرت داد؛ لذا در تاریخ آمده: وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله رنج ها و ستم های کفار بر یارانش را می دید، در حالی که خودش درپناه خدا و عمویش در آسایش به سر می برد، وعمویش نمی توانست جلوی آزار آنان به مسلمانان را بگیرد، فرمود: «اگر به حبشه مهاجرت کنید، در امان خواهید ماند...»(3).
2. اشرار قریش و عثمان بن مظعون
2. اشرار قریش و عثمان بن مظعون
1- 1 . تاریخ الاسلام، ج 1 ، ص 85.
2- 2 . البدایه و النهایه، ج 3-4، ص43 و تاریخ الاسلام، ج1، ص162.
3- 3 . البدایه و النهایه، ج 34، ص 53 و تاریخ الطبری، ج1، ص547؛ با تصرف.