آن طرف دنیا میروی، بهترین قرص و دارویی که استاندارد بین المللی دارد و همه دنیا هم قبولش دارند، میخوری ولی خوب نمیشوی امّا از این طرف میگوید: «و الشفاء فی تربته»؛ من شفا را در خاک کربلای حسینم قرار دادم، یک ذره تربت حسینعلیه السلام در دهانت بگذاری کار تمام است؛ آن شخص که به امام حسینعلیه السلام زخم زبان زد، مشکهای آب را خورد امّا عاقبت مُرد و خوب نشد، چون دل امام حسینعلیه السلام را سوزاند. خدا باید اثر بدهد.
آقای میرزا مهدی بروجردی پیشکار آیت اللَّه العظمی بروجردیرحمه الله بود، میفرمایند: به آیت اللَّه العظمی بروجردیرحمه الله عرض کردم: آقا من از قصه شفای چشم شما ماجرای عجیب تری دارم، اربعین مشرف شدم کربلای امام حسینعلیه السلام عربهای بادیه نشین پای پیاده میآمدند، هوا گرم، پاها عرق کرده، خاکهای نرم صحرای نینوا، کف پاشون نشسته بود و گِل شده بود؛ کف پای یکی از این عربها را بلند کردم دستم را زیر پای او قرار دادم، یک انگشت از خاکهای نرم کربلا که با عرق پای او مخلوط شده بود که به هر دکتری بگویی میگوید اینها میکروب است، را به چشم کورم و پای فلجم مالیدم، امام حسینعلیه السلام به احترام خاک کف پای زائر کربلایش هم چشمم را شفا داد و هم پای فلجم را خوب کرد، «و الشفاء فی تربته»، تربت امام حسینعلیه السلام خیلی برکات دارد، خاک هیچ معصومی را نمیشود خورد مگر تربت حسینعلیه السلام. ان شاء اللَّه خداوند متعال کربلای حسینعلیه السلام را قسمت همه ما بفرماید.
شیخ شوشتری میگوید: مصیبتهای امام حسینعلیه السلام در افضل التفضیل جاری نمیشود؛ افضل التفضیل یعنی اینکه نمیتوانی بگویی کدام مصیبت حسینعلیه السلام از مصیبت دیگرش سنگینتر است «لقد عظمت المصیبة»؛ میگوید: مصیبتهای امام حسینعلیه السلام مثل صفات خدا میماند، نمیتوانی بگویی علم خدا بیشتر از حلم خداست، صفات خدا عین ذات خداست. امّا شیخ شوشتری رحمه الله میگوید: یک مصیبت حسینعلیه السلام از همه مصیبتها سنگینتر بود و آن مصیبت عطش حسینعلیه السلام بود. دلیل هم داری، شیخ؟ میگوید: بله، دلیلم این است که وقتی جبرئیل برای انبیا علیهما السلام روضه خواند، روضه عطش برایشان خواند. این بچههای کوچک حسین از عطش میمیرند.
والسلام
گفتار سوم: غیبت (3)
بیا که از آتش هجران تو کباب شدم
چو شمع سوختم و قطره قطره آب شدم
به یاد نرگس چشم تو ای گل نرجس
ز هوش رفتم و افتادم و خراب شدم
سوار عشق تو شد کیمیای زندگیام