- مقدمه 1
- 3-معالجه ی غضب 8
- 6-ترغیب به فرو بردن خشم 14
- 7-خشم کلید همه ی بدیها 18
- 8-غضب آتشی از شیطان 22
- 10-تشویق به تسلّط برخشم 26
- 11-نیرومند ترین انسانها 30
- 12-کسی که با معصیت دیگر،خشم خود را فرو ببرد 32
- 14-ریشه ی خشم 35
- 15-داروی خشم 36
- 17-کسی از بد رفتاری نسبت به خود به خشم نیاید 44
- 18-احادیث دیگری در خصوص خشم 45
- 19- خواندن دعا هنگام خشم 57
- 21- نمونه هایی از فرو بردن خشم حضرات ائمّه اطهار علیهم السّلام 60
- اشاره 66
- 22- غضب پیامبر گرامی اسلام صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّم و اهل بیت علیهم السّلام 66
- غرامت گرفتن عمر از کارگزاران 75
- انتقال مقام ابراهیم به محلّ آن در جاهلیّت 77
- تعجب امیرالمؤمنین علیْهِ السَّلام از بدعت پسندی مردم 77
- تغییر پیمانه صاع و مُد پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّم 78
- غصب فدک 79
- نقشه قتل امیر المؤمنین علیْهِ السَّلام 85
- حبس کردن خمس 86
- الحاق خانه ی جعفر به مسجد 87
- بدعت در ارث جَدّ 88
- آزاد کردن کنیزان صاحب فرزند 89
- قضاوت باطل در مورد نصر و جعده و ابن وبره 89
- بدعت درباره ی طلاق 90
- حذف «حَیَّ عَلی خَیرِ العَمَل» از اذان 90
- بدعت در حکم همسر مفقود 91
- بدعتهای عمر درباره ی عجم 91
- پشتوانه دروغین بدعتهای عمر 92
- بدعت در حکم سرقت 92
- بدعت در آزاد کردن کنیزان یمن 92
- منع از نوشتن «کتف» 93
- مخالفت ابوبکر و عمر در قتل رئیس خوارج 93
- بازگشت از لشکر اسامه 93
- اهانت عمر به صفیّه در مورد شفاعت 93
- مخالفت ابوبکر و عمر در ابلاغ پیام 94
- بدیها و مخالفتهای بی شمار ابوبکر و عمر 94
- اهانت عمر به پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّم و عکس العمل آن حضرت 95
- ابتدای خلقت نوری اهل بیت علیهم السّلام 97
- نسب پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّم 102
- سؤال مردم از انساب و عاقبت خود 103
- اعتراف عمر به اهانت خود نسبت به پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّم 104
- اعتراض عمر به پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّم در مورد زکات عبّاس 105
- اعتراض عمر به پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّم در نماز بر جنازه منافق 106
- اعتراض عمر به پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّم در صلح حدیبیّه 107
- اعتراض و انکار عمر در غدیر خم 108
- اعتراض و استهزای عمر در بیماری حضرت امیرالمؤمنین علی علیْهِ السَّلام 109
- سوابق سوء ابوبکر و عمر و عثمان در مسأله خلافت 110
- اتمام حجّت با سلام به عنوان «امیرالمؤمنین» 110
- انتخاب یا انتصاب یا شوری؟! 111
- ابوبکر و عمر بدتر از عثمان 114
- وسعت علم حضرت امیرالمؤمنین علی علیْهِ السَّلام 117
- پیشگویی امیرالمؤمنین علیْهِ السَّلام از بلایا 119
- پیشگویی امیرالمؤمنین علیْهِ السَّلام از فتنه ها 120
- فتنه ی بنی امیّه 121
- فتنه های بعد از بنی امیّه 122
- امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف پایان دهنده ی فتنه ها 124
- حضرات اهل بیت علیهم السّلام پناهِ در فتنه ها 125
- گرفتاری آل محمّد علیهم السّلام در فتنه ها 128
- حضرت امیرالمؤمنین علی علیْهِ السَّلام مظهر دین الهی 130
- عکس العمل اصحاب صحیفه ملعونه در مسأله «امیرالمؤمنین» 132
- دوبار سلام کردن به حضرت امیرالمؤمنین علی علیْهِ السَّلام 133
- عمّار و حذیفه در فتنه ی سقیفه 135
- سؤال سلیم از عمّار و حذیفه درباره فتنه ی سقیفه 136
- عکس العمل پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّم در مقابل اهانت عایشه 138
- ارزش کتف 139
- منع عمر از نوشتن کتف و عکس العمل پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّم 139
- تأییدِ اینکه مانع از کتف آوردن، عُمَر بود 140
ص:97
مِنْهُ وَ رَأَوْهُ صَوَاباً وَ ذَلِکَ قَضَاءٌ لَوْ قَضَی بِهِ مَجْنُونٌ نَحِیفٌ سَخِیفٌ لَمَا زَادَ.
بدعت درباره ی طلاق
عجیب تر از اینها، آنکه ابوکنف عبدی نزد عمر آمد و گفت: «من در حالی که غائب بودم همسرم را طلاق دادم و خبر طلاق به او رسید. بعد در حالی که او در عدّه بود رجوع کردم و خبر رجوع را برای او نوشتم ولی نوشته من به دست او نرسید تا آنکه ازدواج کرد».
عمر در جواب او نوشت: «اگر این کسی که با او ازدواج کرده دخول نموده، همسر او حساب می شود و اگر دخول نکرده همسر توست»!! این مطلب را نوشت در حالی که من حاضر بودم ولی با من مشورت نکرد و از من سؤال ننمود، گوئی خود را با علمش از من مستغنی می دید. خواستم او را نهی کنم ولی با خود گفتم: باکی ندارم تا خدا رسوایش کند. ولی مردم بر او عیب نگرفتند بلکه تحسین کردند و آن را سنّت قرار دادند و از او قبول کردند و آن را عمل درست حساب کردند، در حالی که این حکمی بود که اگر دیوانه بی ارزش کم عقلی هم می خواست در این باره حکم کند بیش از این نمی گفت.
ثُمَّ تَرْکِهِ مِنَ الْأَذَانِ حَیَّ عَلَی خَیْرِ الْعَمَلِ فَاتَّخَذُوهُ سُنَّهً وَ تَابَعُوهُ عَلَی ذَلِکَ.
حذف «حَیَّ عَلی خَیرِ العَمَل» از اذان
همچنین برداشتن جمله «حیّ علی خیر العمل» را از اذان، که مردم آن را سنّت حساب کردند و در این حکم تابع او شدند.